amp-web-push-widget button.amp-subscribe { display: inline-flex; align-items: center; border-radius: 5px; border: 0; box-sizing: border-box; margin: 0; padding: 10px 15px; cursor: pointer; outline: none; font-size: 15px; font-weight: 500; background: #4A90E2; margin-top: 7px; color: white; box-shadow: 0 1px 1px 0 rgba(0, 0, 0, 0.5); -webkit-tap-highlight-color: rgba(0, 0, 0, 0); } .amp-logo amp-img{width:190px} .amp-menu input{display:none;}.amp-menu li.menu-item-has-children ul{display:none;}.amp-menu li{position:relative;display:block;}.amp-menu > li a{display:block;} /* Inline styles */ div.acss88fc3{max-width:70px;} .icon-widgets:before {content: "\e1bd";}.icon-search:before {content: "\e8b6";}.icon-shopping-cart:after {content: "\e8cc";}
فضائل امام مجتبی (ع)
آقایی وسیادت
سید یعنی آقا، یعنی بزرگ وبزرگوار یعنی کسی که رفتار بزرگوارانه دارد وکسیکه در جامعه از حرمت واحترامی برخوردار است.
وامام مجتبی (ع)توسط پیامبر (ص) لقب ” سید” گرفت وحتی حضرت سیادت خود را به او بخشید.
روزی حضرت زهرا (س) در حالی که حسن وحسین(علیهما السلام) همراه او بودند از پیامبر (ص) در خواستی نمود تا چیزی به این دوعزیز عطا نماید. حضرت فرمود:
اَمّاَالحَسَنُ فَاِنَّ لَهُ هُدنی وَ سُؤدَدی وَ اَمَّا الحُسینُ فَاِنَّ لَهُ جُودی وَ شَجاعَتی.
اما حسن (ع) پس خصلت صلح وآشتی ونیز آقایی خودم مال او باشد واما حسین (ع) جود وشجاعتم برای او . (کشف الغمه، ص154 )
ودر یک عبارت دیگر پیامبر (ص) از اوتعبیر به “سید” می کند ومی فرماید :
اِنَّ ابنی هذا سَیِّدٌ وَ لَعَلَّ اللهُ اَن یُصلِحَ بِهِ بَینَ فِئَتَینِ مِنَ المُسلِمینَ عَظیمَتَینِ . این پسرم آقا است امید است خداوند به واسطه او بین دوگروه از مسلمین صلح وآشتی برقرار کند. (بحار الانوار ، ج43 ص298)
وهمچنین فرمود : اَلحَسَنُ وَ الحُسَینُ سَیِّدا شِبابِ اَهلِ الجَنَّهِ. وَ اَبُوهُما خَیرٌ مِنهُما.
حسن وحسین (علیهما السلام) آقای جوانان بهشت اند .پدر شان از آنان بهتر است . (بحار الانوار ، ج43 ص263)
و نیز فرمود: اَمَّا الحَسَنُ فَلَهُ هَیبَتی وَسُؤدَدی وَ اَمَّا الحُسَینُ فَاِنَّ لَهُ شَجاعَتی وَجُودی .
اما حسن (ع) از هیبت وآقایی من برخوردار وحسین (ع) از شجاعت وسخاوتم. (بحار الانوار ، ج43 ص263)
از این جملات معلوم می شود که امام مجتبی (ع) یک سیادت وآقایی ارثی داشت واز وزانت وقار بالایی برخوردار بوده است . وگفته می شود سیادت وهیبت اوچنان بود که نمی شد از جلوی او عبور کرد. واساسا این مهابت وآقایی را پیامبر (ص) به او بخشید و به او داد وکرم کرد چنانکه در روایت دیگری آمده : که پیامبر (ص)فرمود :
اَمَّا الحَسَنُ فَنَحَلتُهُ هَیبَتی وَسُؤدَدی وَ اَمَّا الحُسَینُ فَنَحَلتُهُ سَخایی وَ شَجاعَتی. اما حسن(ع) پس هیبت وآقایی خود را به او عطا ونحله نمودم واما حسین (ع) سخاوت وشجاعتم را . (بحار الانوار ، ج43 ص264)
هرچند در برخی از روایات تصریح شد که حضرت آقای جوانان بهشت است اما باید گفت که او هم سید در دنیا وهم سید در آخرت است.
البته از آنجایی که بهشت کودک وپیرندارد وهرکه هست جوان است باید گفت این دو بزرگوار آقای همه هستند وشاید به همین خاطر باشد که ذیل این حدیث پیامبرفرمود:
اَبُوهُما خَیرٌ مِنهُما. یعنی اگرچه آن دو بهترینند اما از پدر خود بهتر نیستند بلکه پدر بهترین است . پس اگرچنین باشد که هست نباید تصور کرد که جوانان بشهت جمعی خاص در برابر پیران هستند وحسنیین (ع) آقای آنان وحضرت امیر (ع)آقای پیران است .
در مجموع به نظر می رسد که بهشتیان همه جوان هستند واین عزیزان آقای آنان هستند والبته حضرت امیر (ع) ویا پیامبر (ص) از مقایسه مستثنی هستند.
مجتبی
مجتبی یعنی برگزیده ، انتخاب کسی یا چیزی برای خود، ممحض وخالص قرار دادن کسی برای خود . خداوند افراد شاکر را برای خود بر می گزیند چنانکه در باره حضرت ابراهیم(ع) فرمود: شاکِراً لِأنعُمِهِ اجتَباهُ وَهَداهُ اِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ. حضرت ابراهیم بخاطر شاکر بودنش برگزیده شد وبه صراط مستقیم هدایت گردید. (نحل آیه 121)
ظاهرا حضرت امام مجتبی(ع) بخاطر شاکر بودنش وسپاسگذاری مداوم در برابر نعمتهای پروردگار لقب “مجتبی” گرفت.
شجاعت
حضرت شجاع وبا شهامت بود ودر بسیاری از جنگها شرکت داشت ودر مقابل معاویه با قدرت ایستاد وهمو فاتح جنگ جمل بود ودر جنگ آفریقا، نهروان و صفین هم شرکت داشت .
فصاحت وبلاغت
فصاحت وبلاغت دونعمت بزرگ برای هدایت انسانها است وانسان با این نعمت جاذبه پیدا می کند مشتری می یابد وافراد با میل ورغبت پای صحبت اومی نشینند وحرف او را گوش می کنند .
انسان فصیح هم مسئله را خوب بیان می کند وحق مطلب را ادا می کند وهم شنونده خسته نمی شود بلکه بیشتر با اشتهاء ورغبت از او استفاده می نماید. پس فصاحت خود یک نوع کمال است .
و امام مجتبی (ع)از این صفت کمال برخوردار بود .
سبط
سبط یعنی نوه آن هم نوه پسری .
آیا نوه بودن یک شخصیت ومقام است؟ اگرچه ممکن است یک مقام وشخصیت نباشد ولی در این خاندان یک شخصیت به شمار آمده است ؛ زیرا پیامبر (ص) پسر نداشت وفرهنک آن روز چنان بود که اگر کسی پسرنداشت گویا فرزند ندارد ودختر چیزی به شمار نمی آمد وپسران پیامبر (ص)قاسم وابراهیم هم از دنیا رفته بودند ودشمن خوشحال بود که پیامبر (ص) پسر ندارد وگویی عقبه ندارد واو را ابتر می دانستند ومسلمانان اگرچه مسلمان بودند واین فرهنگ را قبول نداشتند اما هنوز آن سلولهای فرهنگ گذشته وآن ژنهای باقیمانده در اینها زنده بود . هر چند به زبان نمی آوردند اما در عمق جان از این مسئله غمگین بودند.
تا اینکه فاطمه (س) کوثر به شمار آمد وپیامبر(ص)عقبه دار شد .همین که خداوند امام مجتبی(ع) را به این خانواده داد گویا پیامبر (ص) پسردار شد وآرزوی دیرین مسلمانان بر آورده شد وبا آنکه سبط به معنای نوه پسری است به نوه دختری اطلاق نمودند واین سبط لقب مشهوری شد برای امام مجتبی (ع) واز آنجایی که این لقب برای امام حسین(ع) هم هست به آقا سبط اکبر وبه امام حسین سبط اصغر ویا اینکه سبط اول وسبط ثانی گویند .
به هر حال این مطلب در آن روز بسیار مهم بود یعنی اینکه سن پیامبر (ص) بالا بود وامید پسر دار شدن نبود ودشمن هم شدید خوشحال بود .وقتی که این پسر به دنیا آمد تمام اندیشه ها وافکار باطل شد وسبط بودن تثبیت شد ودر حقیقت پسر دار شدن پیامبر تثبیت گردید ولذا دشمن قطع امید نمود وباور کرد که پیامبر با این سبط عقبه دار شد ومسلمین هم خوشحال شدند چرا که واقعا وقت شادی دوستان ووقت عزای دشمن شد .
در یک روایتی از خود پیامبر(ص)وارد شده که فرمود:بقاء نسل پیامبران به خود شان بود ولی بقاء نسل من از طریق علی (ع) است پس گویا فاطمه وفرزندان او جای پسر پیامبر را گرفته وموجب بقاء نسل او شدند.
پس درست بر خلاف نظر دشمن پیامبر ماندگار شد وکوثر بودن پیامبروفاطمه وابتر بودن دشمن تحقق یافت.
در نقلی از پیامبر (ص)که فرمود: اَلحَسَنُ وَ الحُسَینُ سِبطا هذِهِ الاُمَّهِ .حسن وحسین(علیهما السلام) هردو سبط این امت اند . (کتاب سلیم بن قیس، ص 212.)
حلم وبردباری
حلم یعنی خویشتن داری وکنترل نفس و تسلط برنفس.
از امام مجتبی (ع)سئوال شد مَاالحِلمُ؟ حلم چیست ؟ فرمود: کَظمُ الغَیظِ وَ مِلکُ النَّفسِ . فروخوردن خشم وکنترل نفس. (تحف العقول ، ج1 ،ص406)
امام مجتبی (ع) در حلم معروف است تاجایی که “حلم حسنی” لقب مشهور آن بزرگوار است . مروان در شهادت حضرت گریه وندبه می کرد و در پاسخ امام حسین (ع) که فرموده بود که در زمان حیات برادرم او را آزردی وحالا گریه می کنی؟ گفت هرچه کردم به کسی کردم که حلم او از این کوه بیشتر بود (اشاره به کوهی در مدینه ) کتاب حسن کیست ؟ ص34
حلم آن بزرگوار در موارد متعدد خودش را نشان داد از جمله برخوردش با آن مرد شامی که به حضرت فحاشی کرد و خبرش معروف است .
ویا در قبال عقوبت احدی از غلامان بخاطر آیه : وَالعافینَ عَنِ النّاسِ. اورا بخشید ونیز در قبال آیه : اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنینَ. او را آزاد نمود ومقرری اورا دو برابر کرد. (کتاب حسن کیست ؟ ص35 )
در مقابل حلم غضب ، احساسات وانتقام قرار دارد .
حلیم از طغیان خشم کسی را نمی زند فحش نمی گوید ، تعدی نمی کند ، انتقام نمی گیرد ، اخراج نمی کند ، خوبی را کتمان نمی کند ، بدی را مضاعف جلوه نمی دهد ، نمره را کم نمی کند در ارزیابی وگزینش تفریط نمی کند جواب بدی را به بدی نمی دهد.
امام صادق (ع) فرمود :
اِذا لَم تَکُن حَلیماً فَتَحَلَّم. اگر حلیم نیستی تلاش کن به زیور حلم آراسته شوی( کتاب500 داستان واژه حلم)
حلم هم در خانه وهم در اداره و هم در جامعه مصداق دارد .
مقابل حلم جهل است. یعنی مخاطب جاهل که تهمت می زند فریاد بی جهت می کشد ، فحاشی می کند وخلاصه گفتار ورفتار نا روا با انسان دارد حلم انسان سپر خوبی در مقابل اوست.
حاصل آنکه خویشتن داری مقابل جفای طرف مقابل علی رغم قدرت بر انتقام خصلت برجسته یی است که تحت عنوان حلم زینت انسان می شود.
وحلم برای آن است که آرامش زندگی حفظ شود ، آرامش اداره ویا کشور حفظ گردد .
حلم امام باقر (ع)معروف است .
حلم شیخ طوسی (ظاهرا ) برابر اذیت آنهایی که نیمه شب در خانه او را می زنند هم معروف است
حلم امام سجاد (ع) برابر هشام ابن اسماعیل که حضرت را می آزرد وبعد عزل شد واعلام شد هرکس شکایت دارد اعلام کند وحضرت علیه او شکایت نکرد بلکه به عکس پیام داد اگرمشکل مالی دارد حاضر است کمک کند ( کتاب500 داستان واژه حلم)
شیخ جعفر کاشف الغطاء وسیدی که بین دونماز تقاضای پول کرد وشیخ پول نداشت و او به شیخ اهانت کرد وتف به صورت او انداخت اما شیخ حلم به خرج داد ونه تنها عکس العمل منفی نشان نداد بل بلند شد با دامن خود پول جمع کرد وفرمود به احترام ریش شیخ کمک کنید پولها را به او داد و آنگاه به نماز ایستاد.
زیور بهشت
در روایت هست که امام مجتبی(ع) واباعبد الله(ع) در شرق وغرب بهشت بر سریری از نور نشستند وبا عث زینت وزیور بهشت اند آنطور که گوشواره زینت عروس است .
در نقل است که پیامبر (ص)فرمود : اِنَّ الجَنَّهَ قالَت یارَبِّ اَسکَنتَنِی الضُّعَفاءَ وَالمَساکینَ ؟ فَقالَ اللهُ تَعالی اَلا تَرضینَ اَنّی زَ یَّنتُ اَرکانَکَ بِالحَسَنِ وَالحُسَینِ فَماسَت کَما تَمیسُ العَرُوسُ فَرَحاً.
بهشت عرض کرد الها مرا محل فقرا ومساکین قرار دادی ؟ خداوند فرمود :مگرنه این است که امام حسن وامام حسین را زینت وزیور تو قرار دادم وبهشت وقتی که چنین شنید چنان به خود بالید که عروس از شادی به خود می بالد. (بحار الانوار ، ج43 ص293)
وهمچنین فرمود: اِذاکانَ یَومُ القِیامَهِ زُیِّنَ عَرشُ الرَّحمانِ بِکُلِّ زینَهٍ ثُمَّ یُوتی بِمِنبَرینِ مِن نُورٍ طُولُهُما مِأهُ میلٍ فَیُوضَعُ اَحدُهُما عَن یَمینِ العَرشِ وَالاخَرُ عَن یَسارِ العَرشِ ثُمَّ یُوتی بِالحَسَنِ وَالحُسَینِ وَ یُزَّیِنُ الرَّبِّ تَبارَکَ وَ تَعالی بِهِما عَرشَهُ کَما تُزَیِّنُ المَرئَهَ قِرطاها .
در قیامت عرش خدا با انواع زینتها آراسته می شود آنگاه دومنبری از نور که صد زرع طول دارند حاضر نموده یکی را سمت راست ودیگری را سمت چپ عرش می نهند سپس حسن وحسین (علیهما السلام)حاضر وخداوند تبارک وتعالی آن دورا زینت عرش خود قرار داد چنانکه دو گوشواره زن زینت او یند.
این سخن مهمی است که با وجود آن همه فرشته های مقرب وغیر مقرب وآن همه ابرار وصالحان وانبیاء واولیاء وبا وجود آن همه نعمتهای الهی وزیورهای خدایی این دو بزرگوار زینت عرش به شمار آیند .
معنای این حرف آن است که جلوه وجمال وزیبایی وفروغ بهشت وعرش این دو بزرگوارند واگراین دو عزیز را از آن بردارند از جلوه وجمال خواهند افتاد .به هر حال این کلام از آن کلماتی هستندکه فهم آن برای من وامثال من دشوار است .
برجستگی های حضرت خدیجه(س) از خانواده بزرگ دینی و فرهنگی از چهار زن برگزیده تاریخ…
دعای افتتاح چیست وچه پیامی دارد؟ دعای افتتاح سه بخش دارد: بخش اول به چگونگی…
همسفره شدن با عیال محبوبترین چیز نزد خدا پیامبر (ص) فرمود: إنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُؤمِنَ…
انفاق برای خانواده انفاق برای خانواده به قصد خدا باشد پیامبر (ص) فرمود: اِذا…
هزینه عیال برترین هزینه پیامبر خدا (ص) فرمودند: أفضَلُ دینارٍ یُنفِقُهُ الرَّجُلُ، دینارٌ یُنفِقُهُ عَلى…
نخستین چیز در ترازوی اعمال ، انفاق به خانواده پیامبر (ص) فرمود: أوَّلُ ما یوضَعُ…