ویژه

سیره پیامبر (ص)

سیره پیامبر (ص)

 

چند نکته ازسیره پیامبر (ص):

  • از هر منزلی که می خواست کوچ کند دورکعت نماز می خواند تا آن مکان برای اوگواهی دهد .
  • نماز خواب می خواند یعنی شب پیش از آنکه به بستر خواب برود دو رکعت نماز می خواند
  • نیمه های شب کنار نماز شب قران تلاوت می نمود آن هم به صورت ترتیل.
  • هم از اخلاق نیکو برخوردار بود وهم به اخلاق نیک سفارش می کرد(ازکشتن یهودی محکوم به اعدام بخاطر اخلاق نیکش صرفنظر نمود ودختر حاتم طایی راکه اسیر بود بخاطر اخلاق نیک پدرش  آزاد نمود)
  • اکرام کریم قوم. (می فرمود: اِذا اَتاکُم کَریمُ قَومٍ فَأکرِمُوهُ . هرگاه  بزرگ قومی که در میان قومش محترم است  پیش تان آمد او را گرامی بدارید )
  • برای نان احترام خاص قائل بود. (خطاب به عایشه فرمود: یا حُمَیراءُ اَکرِمی جَوارَ نِعَمِ اللهِ عَلَیکِ فَإنَّها لَم تَنفَر مِن قَومٍ فَکادَت تَعُودُ اِلَیهِم .   عایشه !  حرمت نعمت خدا را نگهدار چرا که اینگونه نیست که نعمت  خدا برود وبه آسانی برگردد .  ومی فرمود:  اَللّهُمَّ  بارِک لَنا فِی الخُبزِ  . لا تُفَرِّق بَینَنا وَ بَینَهُ  فَلَولَا الخُبزُ  ما صُمنا وَ لا صَلَّینا وَ لا اَدَّیناَ الفَرائِضَ. خدایا در نان ما برکت قرار ده  وبین ما ونان جدایی نینداز چراکه اگر نان نباشد نه می توانیم روزه بگیریم  ونه می توانیم نماز بخوانیم و نه می توانیم واجبات خود را انجام دهیم.)
  • رحمت ودلسوزی برای امت ومردم(در خیر خواهی برای آنها تا پای هلاکت پیش می رفت .استغاثه او برای امت کنار پل صراط ودغدغه او برای امت هنگام جان دادن نمونه یی از دلسوزی او برای امت است)
  • صبرواستقامت
  • مصافحه با مومنین ودست خود را از دست طرف جدا نمی کرد تا خودش جدا کند.
  • از بدگویی دیگران پشت سرش جلوگیری می کرد
  • توجه ویژه به حق الناس
  • در راه رفتن باوقار ، سنگین ، با قدم آهسته ، سر به زیر ، با زبان ذکر، راه می رفت ، عقب جمع حرکت می نمود
  • اگر برمرکبی سوار می شد کسی را بر ترک خود سوار می نمود.
  • هرشب مسواک می زد ومی فرمود کراهت دارم بمیرم وغذا لای دندانم باشد
  • همیشه معطر بود واستعمال عطر را دوست می داشت.
  • در جبهه همواره خط مقدم بود
  • اهل توکل بود
  • به همسایه هم رسیدگی می نمود وهم مدام به آن سفارش می کرد.
  • عیادت بیمار وشرکت در تشییع جنازه هم از سیره اوبود.
  • هیچ وقت خودش را بزرگ نمی دید
  • هیچ کاری را پست وخوار نمی شمرد
  • هیچکس را هرچند عبد حقیر نمی شمرد.
  • حمل بار برای خانه را موجب شرم وحیاء نمی دانست
  • دعوت مومن را مهم می دانست وحدالمقدور اجابت می کرد
  • پیش سلام بودن سیره او بود

وَ لَقَدْ كَانَ (صلی الله علیه وآله) يَأْكُلُ عَلَى الْأَرْضِ وَ يَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ يَخْصِفُ بِيَدِهِ نَعْلَهُ وَ يَرْقَعُ بِيَدِهِ ثَوْبَهُ وَ يَرْكَبُ الْحِمَارَ الْعَارِيَ وَ يُرْدِفُ خَلْفَهُ. وَ يَكُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَيْتِهِ فَتَكُونُ فِيهِ التَّصَاوِيرُ، فَيَقُولُ يَا فُلَانَةُ لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ غَيِّبِيهِ عَنِّي، فَإِنِّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْيَا وَ زَخَارِفَهَا. فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْيَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِكْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِيبَ زِينَتُهَا عَنْ عَيْنِهِ، لِكَيْلَا يَتَّخِذَ مِنْهَا رِيَاشاً وَ لَا يَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا يَرْجُوَ فِيهَا مُقَاماً، فَأَخْرَجَهَا مِنَ النَّفْسِ وَ أَشْخَصَهَا عَنِ الْقَلْبِ وَ غَيَّبَهَا عَنِ الْبَصَرِ؛ وَ كَذَلِكَ مَنْ أَبْغَضَ شَيْئاً، أَبْغَضَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهِ وَ أَنْ يُذْكَرَ عِنْدَهُ.

رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) بر روى زمين غذا مى خورد و چون بندگان مى نشست و پارگى كفشش را، خود، به دست خود مى دوخت و جامه اش را، خود، به دست خود وصله مى زد. بر خر بى پالان سوار مى شد و بسا كسى را هم بر ترك خود مى نشاند. پرده اى بر در خانه اش آويخته بودند و بر آن نقش و نگارى چند، به يكى از زنانش گفت: اى زن، اين پرده را از جلو چشمم دور كن. زيرا، هرگاه، بدان مى نگرم به ياد دنيا و زيورها و زينتهايش مى افتم.
رسول الله (صلى اللّه عليه و آله) به دل از دنيا اعراض كرده بود و ياد دنيا را در وجود خود ميرانده بود و دوست داشت كه زينت دنيا را از برابر چشم خود دور كند تا مبادا چيزى از آن برگيرد. و دنيا را پايدار نمى دانست و در آن اميد درنگ نداشت. پس علاقه به دنيا را از خاطر دور ساخت و از دل براند و از نظر انداخت. زيرا كسى كه چيزى را ناخوش دارد نگريستن به آن را نيز ناخوش شمارد و نخواهد كه در نزدش از آن سخن گويند(   نهج البلاغه ، خطبه 160 )

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا