اداری، اجتماعی

آمیختگی علم وحلم

آمیختگی علم وحلم
امام باقر (ع): ماشیبَ شَیءٌ بِشَیءٍ اَحسَنُ مِن حِلمٍ بِعِلمٍ. (تحف العقول ، ج2، ص21)
هیچ مخلوط وآمیخته یی نیکوتر از آمیختگی حلم باعلم نیست .
علم دانش است وحلم منش ودانش به چنین منشی نیازمبرم دارد . چراکه مخاطب اهل علم انسانهای جاهل ونادان هستند و شخص عالم تا بتواند علوم را به جاهل منتقل کند دشواری هایی را باید تحمل کند . گاه جاهلی به آسانی نمی تواند مطلبی را درک کند وگاه بد می فهمد وگاه به خاطر بد فهمی مجبور می شود مدام سئوال کند وحتی سئوال خیلی ساده واحیانا نامربوط داشته باشد که نشان می دهد به سختی می توان به او فهماند .
وخلاصه این عالم در انتقال یک مفهوم وتفهیم یک مسئله به جاهل با مشکل مواجه می شود هم مشکل فهم او وهم مشکل رفتار بد او و حتی شرائط گاه به گونه یی است که نه می تواند با او دعوا کند نه می تواند او را بزند ویا ملامت کند ونه می تواند حتی او را به حال خود وابگذارد واو را ندید بگیرد پس به ناچار در این گیر ودار باید خویشتن دار باشد ورفتار جاهلانه او را به جان بخرد تا بتواند مفهوم ومسئله یی را به او بفهماند.
حال اگر عالمی حلم نداشته باشد قطعا در همان گام نخست یا او را رها می کند وبه حال خود وا می گذارد ویا با او دعوا ونزاع می کند واحیانا ممکن است به توهین وبد مرامی هم کشیده شود .
اینجا است که عالم نتوانسته به وظیفه عالمی خود عمل کند وبه رسالت خود که همان تعلیم وتفهیم است جامه عمل به پوشاند واینجا است که حلم به داد می رسد واینجا است که حلم هنر خود را نشان می دهد وبه کمک عالم می شتابد که در حقیقت هم کمک عالم می شود چون رسالت خود را با کمک حلم انجام داد وهم کمک جاهل می شود چراکه توانسته مجهول او را به معلوم تبدیل نماید .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

یکشنبه