ویژه

حضرت فاطمه (س) و معاد

حضرت فاطمه (س) و معاد

 

حضرت فاطمه (س) و معاد

  • حکمت بهشت و جهنم
  • ثواب وعقاب بر مدار طاعت و معصیت
  • ترس از محشر وحضور در محضر الهی
  • غم آخرت
  • پیش بینی فوت خود
  • در خواست مرگ از خدا
  • آمادگی برای حشر با پیامبر(ص)
  • اولین کسیکه به پیامبر (ص) ملحق می شود
  • درخواست دعا برای پس از موت و  زیارت قبر
  • خبر فوت قریب الوقوع خود
  • واقعه جان دادن
  • استفاده از کافوربهشتی

 

 

  • حکمت بهشت و جهنم

 

فاطمه (س) فرمود:

 

ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلى طاعَتِهِ وَ وَضَعَ العِقابَ عَلى مَعصِیَتِهِ ذِیادَهً لِعِبادِهِ عَن نِقمَتِهِ وَ حِیاشَۀً لَهُم اِلى جَنَّتِهِ.

آنگاه  خداوند متعال پاداش را بر اطاعت و بندگى، و عذاب را در مخالفت و سرپیچى، قـرار داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند، و بسوى بهشت سوق دهد. ( بحار الأنوار، ج29، ص221)

 

 

 

  • ثواب وعقاب بر مدار طاعت و معصیت

 

فاطمه (س) فرمود:   

ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلى طاعَتِهِ وَ وَضَعَ العِقابَ عَلى مَعصِیَتِهِ ذِیادَهً لِعِبادِهِ عَن نِقمَتِهِ وَ حِیاشَۀً لَهُم اِلى جَنَّتِهِ.

آنگاه پاداش را بر اطاعت و بندگى، و عذاب را در مخالفت و سرپیچى، قـرار داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند، و بسوى بهشت سوق دهد. ( بحار الأنوار، ج29، ص221)

 

 

  • ترس از محشر وحضور در محضر الهی

 

 

فاطمه (س) فرمود:

یا أبَه، ذَكَرْتَ الْمَحْشَرَ وَوُقُوفَ النّاسِ عُراهً یَوْمَ الْقیامَهِ، وا سَوْأتاهُ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.

اى پدر، روز قیامت را یادآور شدی  كه مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد ـ وای از آن روز در پیشگاه پروردگار عزوجل.      (كشف الغمّه، ج 2، ص 57؛  بحار الأنوار، ج 8، ص 53، ح 62)

 

 

  • غم آخرت

 

فاطمه (س) فرمود:

وَاللهِ لَقَد اِشتَدَّ حُزنى وَاشتَدَّت فاقتى وَ طالَ اَسَفى.

سوگند بخدا که حزن و اندوه من فزونى گرفته است و تهیدستى مـن فـراوان است و تاسف من طولانى که براى سفر طولانى آخرت، چـه آمـاده کـرده ام؟      ( احقاق الحق ، ج 4 ، ص 150 ) و ( بحارالانوار ، ج 38 ، ص 19)

 

 

 

  • پیش بینی فوت خود

   

فاطمه (س) فرمود:

اِنَّ جَبرَئیلَ أَتَی النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتهُ الوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الجَنَّهِ، فَقَسَمَهُ أَثلَاثاً، ثُلثاً لِنَفَسِهِ وَ ثُلثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلثا لِی  و کَانَ أربَعیِنَ دِرهَماً. فَقَالَت یَا أَسمَاءُ اِیِتِینی بِبَقیَّهِ حُنُوطِ وَالِدِی فَضَعِیِه عِندَ رَاسِی وَ انتَظِرینِی هُنَیهَهً ثُمَّ ادعِینِی فَاِن أجَبتُکِ وَاِلَّا فَاعلَمِی أَنِّی قَد قَدِمتُ عَلَی أَبِی.

هنگام وفات پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم، حضرت جبرئیل، مقداری  از کافور بهشتی برای رسول خدا آورد پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم آن را سه قسمت کرد. یک قسمت آن را برای خود برداشت، و قسمت دیگر آن را برای علی علیه السلام و قسمت آخر را برای من گذاشت که (وزن) آن چهل درهم بود.ای اسماء آن مقدار کافور را بیاور و کنار سرم بگذار، اندکی صبر کن و در انتظار من باش سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان که به پدرم رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم ملحق شده ام)اسماء می گوید: اندکی صبر کردم و آنگاه فاطمه علیها السلام را صدا زدم، جوابی نشنیدم، دانستم که به ملکوت اعلی پیوسته است.( بیت الاحزان، ص194)

 

  • در خواست مرگ از خدا

 

 

فاطمه (س) فرمود:

یا رَبِّ إنّی قَد سَئِمتُ الحَیاةَ وَ تَبَرَّمتُ بِأهلِ الدُّنیا فَألحِقنِی بِأبِی اِلهی عَجِّل وَفاتی سَریعاً.

پروردگارا! از زندگی خسته و روی گردان شده ام و از بندگان دنیا، بلاها و مصیبت های ناگوار دیدم، خدایا مرا به پدرم (رسول خدا) متصل گردان و مرگ مرا زود برسان.

( الحقاق الحق، ج19، ص160 و بحارالانوار، ج43، ص177)

 

 

 

 

 

 

 

  • آمادگی برای حشر با پیامبر(ص)

 

فاطمه (س) فرمود:

اَخبَرَنى اَنّ جِبرَئیلَ کانَ یُعارِضُه القرانَ فى کُلِّ سَنَهٍ مَـرّهً وَ أنَّـهّ عارَضَـهُ الأنَ مَرّتَینِ وَ أنّى لَأرَى الأَجَلَ قَدِ اقتَرَبَ فَاتقِى االله وَاصبِرى. فَبَکَیتُ وَ: قال یا بُنَیّۀُ اءنَّهُ لَیس اَحَدٌ مِن نِساء المُسلِمینَ أعظـمُ رَزِّیـهٍ مِنـکِ فَـلاَ تَکُونى مِن أدنَى إمرأةٍ صَبراً فَاَخبَرَنى أنّى اَوّلُ أهلِهَ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکتُ لِذلِکَ.

رسول خدا  به من اطلاع داد که جبرئیل هر سال یک بار قـرآن را به من عرضه مى فرمود ولى امسال و هم اکنون دوبار عرضه کرد. من مرگ و وفات خود را نزدیک مى بینم. دخترم با تقوا باش و صبر پیشه کن. من با شنیدن این خبر گریستم.

سپس در ادامه سخن فرمود: دخترم هیچ زنى در مقام و منزلت مانند تو نیست پس در صبر و بردبارى مانند کمترین زنان نباش و ایـن را بـدان که تو نخستین کسى هستى که به من ملحق خواهى شـد. بـا شـنیدن ایـن خبـر خوشحال شدم و خندیدم. (صحیح البخاری، ج 5 ، ص 2317 من کتاب الاستئذان)

 

  • اولین کسیکه به پیامبر (ص) ملحق می شود

 

فاطمه (س) فرمود:

اَخبَرَنى اَنّ جِبرَئیلَ کانَ یُعارِضُه القرانَ فى کُلِّ سَنَهٍ مَـرّهً وَ أنَّـهّ عارَضَـهُ الأنَ مَرّتَینِ وَ أنّى لَأرَى الأَجَلَ قَدِ اقتَرَبَ فَاتقِى االله وَاصبِرى. فَبَکَیتُ وَ: قال یا بُنَیّۀُ اءنَّهُ لَیس اَحَدٌ مِن نِساء المُسلِمینَ أعظـمُ رَزِّیـهٍ مِنـکِ فَـلاَ تَکُونى مِن أدنَى إمرأةٍ صَبراً فَاَخبَرَنى أنّى اَوّلُ أهلِهَ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکتُ لِذلِکَ.

رسول خدا  به من اطلاع داد که جبرئیل هر سال یک بار قـرآن را به من عرضه مى فرمود ولى امسال و هم اکنون دوبار عرضه کرد. من مرگ و وفات خود را نزدیک مى بینم. دخترم با تقوا باش و صبر پیشه کن. من با شنیدن این خبر گریستم.

سپس در ادامه سخن فرمود: دخترم هیچ زنى در مقام و منزلت مانند تو نیست پس در صبر و بردبارى مانند کمترین زنان نباش و ایـن را بـدان که تو نخستین کسى هستى که به من ملحق خواهى شـد. بـا شـنیدن ایـن خبـر خوشحال شدم و خندیدم. (صحیح البخاری، ج 5 ، ص 2317 من کتاب الاستئذان)

 

 

  • درخواست دعا برای پس از موت و  زیارت قبر

 

فاطمه (س) فرمود:

ضمن وصیّتى به همسرش اظهار داشت:

أوُصیكَ یا أبَا الْحَسنِ أنْ لا تَنْسانى، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى.

مرا پس از مرگم فراموش نكن؛ و به زیارت و دیدار من ـ بر سر قبرم ـ بیا.

( زهره الرّیاض ـ كوكب الدّرى، ج 1، ص 253)

 

 

  • خبر فوت قریب الوقوع خود

 

فاطمه (س) فرمود:

یا اَبَاالحَسَن ما اَقَلَّ مَکثی بَینَهُم وَ ما اَقرَبَ مَغیِبی مِن بَینِ أظهُرِهِم فَوَاللهِ لا أسکُتُ لَیلاً وَلا نَهاراً اَو اُلحَقَ بِاَبی َرسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ  عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

ای اباالحسن، چقدر اندک است، ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است، زمان پنهان شدن من از جمعشان! سوگند به خدا هرگز سکوت نمی کنم، نه در شب و نه در روز، (گریه های مداوم را تعطیل نمی نمایم) تا این که به پدرم رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم ملحق گردم.

( بحارالانوار،ج43 ،ص177 و 174 ؛ کوکب الدری، ج1، ص242)

 

  • واقعه جان دادن

 

فاطمه (س)هنگام وفات خطاب به اسماء فرمود :

إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَى النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الْجَنَّهِ فَقَسَمَهُ أَثْلَاثاً ثُلُثاً لِنَفْسِهِ وَ ثُلُثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلُثاً لِی وَ کَانَ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً فَقَالَتْ یَا أَسْمَاءُ ائْتِینِی بِبَقِیَّهِ حَنُوطِ وَالِدِی مِنْ مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَضَعِیهِ عِنْدَ رَأْسِی.

فَوَضَعَتْهُ ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا وَ قَالَتِ انْتَظِرِینِی هُنَیْهَهً وَ ادْعِینِی فَإِنْ‏ أَجَبْتُکِ‏ وَ إِلَّا فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِی.

 

فَانْتَظَرَتْهَا هُنَیْهَهً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا فَنَادَتْ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى یَا بِنْتَ أَکْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ یَا بِنْتَ خَیْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا یَا بِنْتَ مَنْ کَانَ مِنْ رَبِّهِ‏ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ قَالَ فَلَمْ تُجِبْهَا فَکَشَفَتِ الثَّوْبَ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِهَا قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَتْ عَلَیْهَا تُقَبِّلُهَا وَ هِیَ تَقُولُ فَاطِمَهُ إِذَا قَدِمْتِ عَلَى أَبِیکِ رَسُولِ اللَّهِ فَأَقْرِئِیهِ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ السَّلَامَ.

 

فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَقَالا یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَهِ  ؟

قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَهً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّهً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی قَالَتْ وَ

أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا أَسْمَاءُ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِیکُمَا عَلِیٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّکُمَا فَخَرَجَا حَتَّى إِذَا کَانَا قُرْبَ الْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُکَاءِ فَابْتَدَرَهُمَا جَمِیعُ الصَّحَابَهِ فَقَالُوا مَا یُبْکِیکُمَا یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَبْکَى اللَّهُ أَعْیُنَکُمَا لَعَلَّکُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّکُمَا فَبَکَیْتُمَا شَوْقاً إِلَیْهِ فَقَالا لَا أَ وَ لَیْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِیٌّ عَلَى وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّى فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک‏.) بحار الأنوار، جلد ‏۴۳ صفحات ۱۸۶-۱۸۷

 

زهرای اطهر (س)هنگام وفاتش خطاب به اسماء فرمود:

جبرئیل هنگام وفات پیامبر(ص) کافوری از بهشت برایش آورد که حضرت آن را سه قسم کرد یک سوم رابرای خود برداشت ویک سوم را برای امام علی (ع) ویک سوم را برای من منظور نمود وآن کافورهم به میزان چهل درهم بود.

ای اسماء باقیمانده حنوط پدرم که در فلان جا هست برایم بیار وکنار سرم بگذارو اسماء هم آورد کنار سرش گذاشت.آنگاه زهرای اطهر (س) جامه بر سر کشید وفرمود: مختصری منتظر بمان ومرا صدا بزن پس اگر جواب دادم که دادم واگر جواب ندادم بدان که به پدرم ملحق شدم.

 

 

 

آنگاه اسماء کمی منتظر ماند سپس حضرت را صدا زد اما حضرت جواب نداد . بار دیگر صدازد  ای دختر محمد مصطفی (ص) ، ای دختر گرامی ترین شخصی که زنها در عمر شان حمل نمودند ، ای دختر بهترین کسی که روی زمین پاگذاشت ، ای دختر آن کسی که در سفر معراج وقرب به حق به  “قاب قوسین  او ادنی”  رسید اما باز هم جواب نداد .

اسماء نزدیک آمد و پارچه وملافه از روی حضرت کنار زد ناگهان دید که زهرای اطهر  دنیا را درود گفت . اسماء خودش را انداخت روی پیکر مطهر حضرت  مرتب او را می بوسید ومی گفت  فاطمه ! هرگاه به پدرت رسول خدا وارد شدی  از طرف اسماءبنت عمیس سلام به او برسان.

 

در همین لحظه بود که حسن وحسین (علیهما السلام) وارد شدند فرمودند ای اسماء چه شد که مادر مان در این وقت خوابید ؟ اسماء گفت : ای پسران رسول خدا مادرتان خواب نیست بل از دنیا رفت . آنگاه حسن (ع) خودش را انداخت روی پیکر مادر و او را می بوسید و می گفت ای مادر با من حرف بزن پیش از آنکه جانم از بدنم جدا شود. و امام حسین (ع)  هم رو آورد وپای مادر را می بوسید  ومی فرمود: ای مادر منم پسرت حسین  با من حرف بزن پیش از آنکه قلبم پریشان شود وبمیرم .

اسماء در این لحظه به هردو عرض کرد از پسران رسول خدا  به خدمت بابای تان علی (ع) بروید و بگویید مادر فوت نمود .

هردو برادرخارج شدند  ،  همین که نزدیک مسجد رسیدند  صدا به گریه بلند کردند واصحاب سریع به سمت این دو عزیز آمدند وگفتند ای پسران رسول خدا چرا گریه می کنید ؟ خداوند هرگز چشمان شما را گریان نکند . لابد چشم شما به جایگاه جدت تان افتاد از شوق گریه کردید؟

فرمودند نه ؛ بل مادر ما فاطمه (صلوات الله علیه) فوت نمود.

حضرت امیر (ع) تا این خبر را شنید  از رو به زمین افتاد  ومی  فرمود : از چه کسی تسلیت بجویم ای دختر رسول خدا !

منی که همواره به وسیله تو تسلی می گرفتم حال پس از تو تسلیت از چه بگیرم؟

(کشف الغمه ، ص500  و بیت الاحزان، ص 194)

 

  • استفاده از کافور بهشتی

 

فاطمه (س)هنگام وفات خطاب به اسماء فرمود :

اِنَّ جَبرَئیلَ أَتَی النَّبِیَّ لَمَّا حَضَرَتهُ الوَفَاهُ بِکَافُورٍ مِنَ الجَنَّهِ، فَقَسَمَهُ أَثلَاثاً، ثُلثاً لِنَفَسِهِ وَ ثُلثاً لِعَلِیٍّ وَ ثُلثا لِی  و کَانَ أربَعیِنَ دِرهَماً. فَقَالَت یَا أَسمَاءُ اِیِتِینی بِبَقیَّهِ حُنُوطِ وَالِدِی فَضَعِیِه عِندَ رَاسِی وَ انتَظِرینِی هُنَیهَهً ثُمَّ ادعِینِی فَاِن أجَبتُکِ وَاِلَّا فَاعلَمِی أَنِّی قَد قَدِمتُ عَلَی أَبِی.

هنگام وفات پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم، حضرت جبرئیل، مقداری  از کافور بهشتی برای رسول خدا آورد پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم آن را سه قسمت کرد. یک قسمت آن را برای خود برداشت، و قسمت دیگر آن را برای علی علیه السلام و قسمت آخر را برای من گذاشت که (وزن) آن چهل درهم بود.ای اسماء آن مقدار کافور را بیاور و کنار سرم بگذار، اندکی صبر کن و در انتظار من باش سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان که به پدرم رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم ملحق شده ام.       (کشف الغمه ، ص500  و بیت الاحزان، ص 194)

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا