amp-web-push-widget button.amp-subscribe { display: inline-flex; align-items: center; border-radius: 5px; border: 0; box-sizing: border-box; margin: 0; padding: 10px 15px; cursor: pointer; outline: none; font-size: 15px; font-weight: 500; background: #4A90E2; margin-top: 7px; color: white; box-shadow: 0 1px 1px 0 rgba(0, 0, 0, 0.5); -webkit-tap-highlight-color: rgba(0, 0, 0, 0); } .amp-logo amp-img{width:190px} .amp-menu input{display:none;}.amp-menu li.menu-item-has-children ul{display:none;}.amp-menu li{position:relative;display:block;}.amp-menu > li a{display:block;} /* Inline styles */ div.acss88fc3{max-width:70px;} .icon-widgets:before {content: "\e1bd";}.icon-search:before {content: "\e8b6";}.icon-shopping-cart:after {content: "\e8cc";}
چهل حدیث موضوعی از امام حسن عسکری(ع) با شرحی کوتاه
امام حسن عسکری : (ع) فرمود :
إنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَىْءٍ وَ يُعْطِيهِ اللُّغاتِ وَمَعْرِفَةَ الأ نسابِ وَالاجالِ وَ الْحَوادِثِ وَ لَولا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوجِ فَرْقٌ.
خداوند متعال حجّت و خليفه خود بین بندگانش را ممتاز وبرجسته ظاهر ساخت و او را به تمام گویشها آشنا ساخت و شناخت أنساب و نژاد ها را هم به او عطا کرد واطلاع از موت واجل افراد ونیز آگاهی از اتفاقات وحوادث (که بنا است پدید آید) را به او عنایت نمود.
واگر اين امتياز وبرجستگی نمی بود فرقی بين حجّت خدا و بين ديگران نبود. (کافی، ج ۱، ص ۵۱۹ ، ح ۱۱)
شرح کوتاه:
یعنی امام باید از برجستگی وامتیاز (به ویژه امتیازات علمی) برخور دار باشد چون او مقتدا ومرجع مردم در امور است واگر این امیازات را نداشته باشد دلیلی ندارد که مردم به او اقتدا کنند ودر امور زندگی به او مراجعه نمایند و او را حجت والگوی خود قرار دهند .
مردم در احتیاجات فکری وعملی به کسی مراجعه می کنند که از آنها برتر باشد .پس اگر کسی از آنان پایین تر ویا مثل آنان باشد دلیلی نمی بینند که به اومراجعه نمایند چون با دیگران فرقی ندارد .
امام حسن عسکری : (ع) فرمود :
عَلامَهُ الإیمانِ خَمْسٌ : التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ وَ صَلاهُ الإحْدی وَ خَمْسینَ وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ تَعْفیرُ الْجَبین وَ زِیارَهُ الاْرْبَعینَ.
علامت و نشانه ایمان پنج چیز است:
انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (در نماز ظهر و عصر) با صدای بلند، پیشانی را در حال سجده روی خاک نهادن، زیارت اربعین امام حسین – علیه السلام – انجام دادن. (حدیقه الشّیعه، ج ۲، ص ۱۹۴)
شرح کوتاه :
منظور از ایمان در اینجا شیعه بودن بودن است .
از آنجایی که به شیعه ” مومن ” گفته میشود نشانه هایی از او _که در حقیقت نشانه های ظاهری برای شناخت اوست – ارائه شد تا با این علائم شیعه از سنی تمیز داده شود واشتباه نشود . مثلا اگر کسی زیارت اربعین خواند معلوم می شود او شیعه است ویا سجده برخاک نمود ویا اینکه بسم الله را در نماز بلند گفت می فهمیم او سنی نیست بل شیعه است .
امام حسن عسکری : (ع) فرمود :
مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.
هر كه به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.
(بحار الأنوار،ج ۷۸، ص۳۷۱ ، ح۲)
شرح کوتاه :
چون از تکبر به دور وآراسته به تواضع است . وانسان متواضع از رحمت حق برخوردار است که از جمله آن رحمت همین صلوات خداوفرشتگان است.
امام حسن عسکری : (ع) فرمود :
قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنِهِمْ وَ مُخالِفِهِمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.
با مردم با گویش خوب سخن بگویید خواه مومن باشند ویا مخالف . امّا با مومنین با روی گشاده سخن گفته شود واما با مخالفان سخن در قالب مدارا گفته شود تا مگراز این طریق به ایمان گرایش پیدا کنند. (مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱، ح ۱۴۰۶۱)
شرح کوتاه :
این یک ادب رفتاری در مواجهه با مردم است . یعنی در مواجهه با افراد نباید عبوس وخشن وبد زبان بود بل باید با روی خوش وگویش خوب مواجه شد ؛ نهایت با مومن باید با روی گشاده برخورد نمود وبا دیگران با ملاحظه ومدارا .
در واقع این یک نوع امر به معروف رفتاری است . یعنی باید مخالفان را با گفتار مدارایی به دین دعوت نمود.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها.
از بلاهاى كمرشكن همسايه اى است كه اگر كردار خوبى را بيند نهانش سازد و اگر كردار بدى را بيند آشكارش نمايد. ( بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲، ح ۱۱)
شرح کوتاه :
یعنی همسایه بد دوکار منفی را همزمان علیه انسان شروع می کند ؛ دوکاری بسیار منفی که به آسانی نابودی انسان را رقم می زند وشخصیت اجتماعی وی را تباه می سازد یعنی خوبی را از انسان حذف وبدی را افزایش می دهد .
چطور است انسانی که خوبی او رو به کاهش و بدی او رو به افزایش است ؟ چنین انسانی آینده سیاهی برای او رقم خواهد خورد آن هم توسط همسایه بد کسی که فقط به پوشاندن خوبی ها ویا فقط به افشای بدیها بسنده نمی کند بل هردو را هم زمان علیه انسان به کار می گیرد ودر واقع کمر انسان را می شکند .
شکستن کمر کنایه از ناتوانی وبی خاصیت شدن است . یعنی همسایه بد او را از اعتبار وتوان و وجاهت اجتماعی می اندازد واو را در جامعه با خاک یکسان می سازد
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
إنَّ مُداراهَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَهِ الْمَرْءِ عَلی نَفْسِهِ و إخْوانِهِ.
مدارا با دشمنان خدا برتر است از صدقهای که انسان برای خود ویابرای برادران خود بپردازد.
( مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱)
(چراکه صدقه مشکل مالی یک مومن را حل می کند اما مدارای با دشمن موجب جلب او به دین می گردد واین مهمتر از آن است)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
إنَّهُ یُکْتَبُ لِحُمَّی الرُّبْعِ عَلی وَرَقَهٍ وَ یُعَلِّقُها عَلَی الْمَحْمُومِ: «یا نارُکُونی بَرْداً» فَإنَّهُ یَبْرَءُ بِإذْنِ اللهِ.
کسی که ناراحتی تب و لرز دارد، این آیه شریفه قرآن در «سوره أنبیاء، آیه ۶۹» را روی کاغذی بنویسید و بر گردن او آویزان نمائید تا با إذن خداوند متعال بهبود یابد. (طب الائمّه سیّد شبّر، ص ۳۳۱)
(بله اگر کسی با اعتقاد چنین کند قطعا نتیجه می گیرد)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
لَیْسَتِ الْعِبادَهُ کَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أمْرِ اللهِ.
عبادت فقط به کثرت نماز و روزه نیست، بل تفکّر زیاد و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف هم عبادت است. (مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳، ح ۱۲۶۹۰)
شرح کوتاه :
(این کلام نورانی در صدد بیان اهمیت تفکر در کار خدا وقدرت خداوند متعال است تا جایی که در شمار عبادت قلمداد گردیده ودر ردیف نماز وروزه قرار گرفته است . یعنی تصور نشود که عبادت در نماز وروزه وامثال آن خلاصه می شود نه بل تفکر در امور الهیه هم از مصادیق بارز عبادت است)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الإیمانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الإخْوانِ.
دو خصلت و حالتی که چیزی برتر و والاتر از آنها نیست عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند و نفع رساندن به برادران دینی. ( تحف العقول، ص ۴۸۹)
شرح کوتاه :
(اگر انسان به جایی برسد که حقیقتا به خداوند متعال ایمان داشته باشد وایمان در شراشروجودش جاری وساری شود وارتباط خود با خدا را محکم واستوار سازد باید گفت او راه کمال را طی کرد وبه اوج رسیده است تا جایی که مانعی در ارتباط خود با خدا نمی بیند ؛ همواره به خدا وصل واز آن منبع قدرت ورحمت بهره مند است.
وهمچنین اگر کسی به جایی برسد که از وجودش دائم خیر وبهره به این وآن می رسد وقلم وقدم ومکنتش در اختیار دیگران قرار می گیرد واساسا وجودش ذیجود است او هم ازکمال انسانی والایی برخوردار است واین هم خصلت بی نظیر ویا کم نظیر است .
حال اگر کسی هم از خصلت ایمان وهم از خصلت سود رسانی به دیگران برخوردار شود به حدی از کمال رسیده که بالاترین کمال است وفوق آن دیگرکمالی نیست .
آری ایمان به ” الله ” ونفع مردم دوخصلتی هستند که فوق آن دو دیگر خصلتی نیست .)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
اَللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَیْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَنُ شَرَّهُ.
پیوستن به کسی که برایت مایه امیدواری است بهتر از اقامت نزدکسی است که از شرّ او ایمن نیستی.
(مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۵۱، ح ۵)
شرح کوتاه
این کلام مبارک به دو نکته اشاره دارد یکی پیوستن به آنکه در زندگی مایه امیدواری است دیگری اجتناب از بودن با کسی که ایمنی از شرش نیست . یعنی تلاش وهمت تو این باشد که با آنانی باشی که در بودن با انان به تو خیر برسد ، نفعی ونتیجه یی خواه دنیایی ویا آخرتی نصیبت شود نه آنکه بودن با او نه تنها نفعی ندارد بل محتمل است که شرش به تو برسد .
واین یک کار عاقلانه است یعنی عقل می گوید که کاری کن تاسودی به بری نه کاری که با آن زیان بینی وبه عبارتی بودن حتی یک لحظه با اهل فائده بهتر از اقامت نزد بی فائده بل محتمل الشر است.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
إیّاکَ وَ الإذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّئاسَهِ، فَإنَّهُما یَدْعُوانِ إلَی الْهَلَکَهِ.
مواظب باش از این که بخواهی شایعه و سخن پراکنی نمائی و یا این که بخواهی دنبال مقام و ریاست باشی و تشنه آن گردی، چون هر دوی آن ها انسان را هلاک خواهد نمود. (بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۹۶)
شرحکوتاه :
(این کلام مبارک از دوچیز برحذر می دارد یکی شایعه سازی وشایعه پراکنی ودیگری ریاست طلبی . اضاعه یعنی اینکه انسان راز کسی را برملا کند وسِرّ کسی را افشاء نماید ورازی که باید مستور بماند آن را علنی ومنتشر کند . راز هر انسانی آبروی انسان است و برملا شدن آن به منزله ابرو ریختن است وبازی با آبروی افراد است واین کار حرامی است .
خداوند متعال مومن را مامور کرد تا راز دار باشد وراز افراد را مستور نگهدارد نه آنکه آن را انتشار دهد به ویژه اگر راز کسی از عیوب مستور او باشد که قطعا باید مستور ومحفوظ باشد ونشر آن از گناهان مُسلَّم است.
آبروی مومن در ردیف خون مومن است . چطور ریختن خون مومن از گناهان کبیره است ریختن ابروی مومن هم از گناهان کبیره است که باید به شدت از آن پرهیز نمود.
اما ریاست طلبی هم بد است ؛ چراکه دستور دین بر تواضع وخدمت برابر مومن است نه بزرگی طلبی برای بزرگی فروشی وریاست خود را بر دیگری تحمیل نمودن واقایی به رخ کشیدن و علم بزرگی بر افراشتن ودیگران را کوچک دانستن وخود را بزرگ جلوه دادن که این کار هم برای نفس خود انسان مضر است ونفس انسان را اماره بار می آورد وهم مایه تحقیر دیگران می شود که این هردو بد است .
در مجموع این حدیث مبارک از دوچیز بر حذر می دارد یکی شایه پراکنی که نوعی زیان به مومن رساندن واو راتباه نمودن است و دیگری ریاست طلبی که هم زیان برای خود وهم برای دیگران است. که در حقیقت هم مایه هلاکت خود انسان است وهم تباهی دیگران)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
حُسْنُ الصُّورَهِ جَمالٌ ظاهِرٌ، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالٌ باطِنٌ. نیکوئی شکل و قیافه، یک نوع زیبائی و جمال در ظاهر انسان پدیدار است و نیکو بودن عقل و درایت، یک نوع زیبائی و جمال درونی انسان می باشد (بحارالأنوار، ج ۱، ص ۹۵، ح ۲۷ و أعلام الدين ، ص ۳۱۳)
شرح کوتاه :
اینکه خوب بودن چهره زیبایی ظاهر است روشن است ونیازی به توضیح ندارد اما خوب ونیکو بودن عقل زیبایی باطن است بخاطر آن است که عقل خوب خصال انسان را اصلاح می کند وافکار واندیشه آدم را سالم نگه می دارد وآداب ورفتار انسان را کامل می کند به نحوی که انسان هم رفتارش وهم گفتارش وهم طرز تفکر واندیشه اش و همچنین غرائز وامور نفسانی اش اصلاح وتکمیل می شود و انسانی که این امورش اصلاح وتکمیل شود باطنی زیبا خواهد داشت.)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ وَعَظَ أخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ، وَمَنْ وَعَظَهُ عَلانِیَهً فَقَدْ شانَهُ. هرکس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند، او را زینت بخشیده; و چنانچه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است.
تحف العقول، ص ۴۸۹
شرح کوتاه :
( موعظه از موضوعات اثرگذار در روابط اجتماعی است ودستور داده شد که هم یکدیگر را موعظه کنید و هم اگر کسی به شما موعظه نمود به پذیرید وخلاصه در تاثیر موعظه تردیدی نیست ولی باید این موعظه طرفینی ودر خفا باشد نه علنی ، تنهایی باشد نه در جمع .
چرا که موعظه کسی درجمع ایجاد شبهه می کند که مخاطب گویا مشکل دارد که مورد موعظه ونصیحت قرار گرفت ودر نتیجه مخاطب ناراحت می شود وحس می کند به شخصیت او لطمه وارد شده وآبروی او آسیب دیده واز ناراحتی به جای اینکه بهتر شود وتغییر رویه بدهد بدتر می شود وبه جای رشد افت می کند .
اما اگر در خفا باشد هم آبروی مخاطب حفظ می شود وهم اگر بنا است اصلاح شود اصلاح می شود وتصمیم می گیرد که خود را اصلاح کند واز قضا اصلاح هم می شود وعیب سابق او رفع وصلاح وسداد بر او حاکم می گردد.
پس موعظه در خفا موجب صلاح وموجب زینت او می شود واگر علنی باشد باعث افت وآسیب او می گردد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ لَمْ یَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَمْ یَتَّقِ اللهَ. کسی که در مقابل مردم بی باک باشد و رعایت مسائل اخلاقی و حقوق مردم نکند، تقوای الهی را نیز رعایت نخواهد کرد. (بحارالأنوار، ج ۶۸، ص ۳۳۶)
شرح کوتاه :
( چراکه انسان در مقابل مردم ومواجهه با افراد حیا می کند واز ارتکاب تخلف در حضور آنان شرم دارد زیرا از ملامت آنها واحیانا تنبیه آنان خوف دارد وبخاطر همین شرم وحیا وخوف از ارتکاب کار خلاف پروا دارد وبه نحوی آز آن پرهیز می نماید.
وهمین انسان که خدا را مشاهده نمی کند و او را برکار خود ناظر وحاضر نمی بیند راحت تر وآسوده تر گناه می کند ومرتکب خلاف می شود وهیچ پروا نمی کند .
یعنی انسان در حضور مردم چونکه آنان را ناظر می بیند از ارتکاب خلاف پروا دارد واما در مقابل خدا چون او را ناظر نمی بیند پروا ندارد.
حال به بینید انسانی که در مقابل ومواجهه با مردم چنان گستاخ شد که از انجام کار خلاف پروانمی کند قطعا در مقابل خدا هرگز پروا نخواهد کرد وگستاختر می شود.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إلاّ ذَلَّ، وَلا أخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إلاّ عَزَّ.
حقّ و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزی ترک و رها نکرد مگر آن که ذلیل و خوار گردید، همچنین هیچ شخص خواری حقّ را به اجراء در نیاورد مگر آن که عزیز و سربلند شده است.
(تحف العقول، ص ۴۸۹)
شرح کوتاه :
از این حدیث مبارک کارآمدی حق روشن می شود .
یعنی حق می تواند ذلیل را عزیز کند چنانکه ناحقی انسان عزیز را ذلیل خواهد کرد.
چون حق صراط مستقیم است وانسان هرگاه در صراط مستقیم حرکت کند به مقصد می رسد و ناحقی یک نوع انحراف است وانسان هر چه مسیر انحرافی برود خلاف مقصد حرکت می کند وبجای رشد افت می نماید .
حیات انسان حق است وانسان در این حیات حق در نیل به کمال ناچار است به حق عمل کند یعنی اعتقاد او باید حق ، اراده وتصمیم او باید حق ، خصال وصفات او باید حق ، مرام ومنش او باید حق قضاوت وحکم او باید حق وخلاصه تمام شئون زندگی باید حق باشد ودائم بر مدار حق حرکت کند .واگر چنین باشد عزیز خواهد شد . هم پیش خدا عزیز است وهم پیش خلق خدا .
اما اگربه عکس شد یعنی بجای حق ناحقی کرد حتی نه در تمام شئون زندگی بل در برخی از شئون زندگی ذلیل خواهد شد هر چند فعلا در اوج عزت باشد زیرا خلاف مقصد زندگی وخلاف مقصد کمال حرکت نمود واز مدار حق که همان مدار حیات واقعی است خارج شده ودر مسیر انحرافی افتاده که عاقبتش گم شدن از مدار زندگی وسقوط نمودن است .
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ تَواضَعَ فِی الدُّنْیا لاِخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللهِ مِنْ الصِدّیقینَ، وَمِنْ شیعَهِ علی بْنِ أبی طالِب (علیه السلام ) حَقّاً.
هرکس در دنیا در مقابل دوستان و هم نوعان خود متواضع و فروتنی نماید، در پیشگاه خداوند در زُمره صِدّیقین و از شیعیان امام علی (علیه السلام ) خواهد بود. ( بحارالأنوار، ج ۴۱، ص ۵۵، ح ۵)
شرح کوتاه :
( یک معنای این حدیث ممکن است این باشد که انسان متواضع نزد خداوند متعال همان بها وپاداشی دارد که صدیقین دارند وممکن است یک معنایش این باشد که متواضع خودش از مصادیق صدیقین است وهمان خصلتهایی که صدیقین دارند او هم دارد .
زیرا انسان متواضع از یک خصلتی برخوردار است ک بسیار مهم واثر گذار است که این خصلت همان تواضع است وتواضع بسیار مهم وباعظمت واثر گذار است ؛ چراکه تواضع خود نوعی عبادت بل اعظم عبادت وحتی حلاوت عبادت است .
وتواضع زینت انسان شریف وتواضع خود یک نعمت است و در سایه همین تواضع است که حکمت در قلب مومن سکنی می گزیند وتواضع سر خیر وخوبی است ومایه قرب به خداوند است وبا همین تواضع انسان به قدر ومنزلت خود معرفت پیدا می کند وموجب جذب قدرت خدا برای جامعه وخود باعث مهابت است .
خلاصه تواضع ریشه همه خیرات وموجب رفعت انسان وجامعه بوده واز صفات بارز پیامبر (ص) ودهها آثار دیگر که اگرهمه اثار ملاحظه شود معلوم خواهد شد که انسان متواضع خودش صدیق است وقطعا انسان صدیق از طریق تواضع به مقام صدیقی رسید . وچنین انسانی حقیقتا از شیعیان امام امیر المومنین (ع است)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
الْمَقادیرُ الْغالِبَهِ لا تُدْفَعُ بِالْمُغالَبَهِ،.
مقدّراتی که در انتظار ظهور می باشد با زرنگی و تلاش از بین نمی رود ومتوقف نخواهد شد و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید. (أعلام الدّین، ص ۳۱۳)
شرح کوتاه :
مقادیر غالبه به مقدراتی گفته می شود که قطعا صورت می پذیرد وچیزی جلودار آن نیست چون خداوند متعال اراده فرمود که آن محقق شود پس حتما محقق می شود .
حال اگر کسی بخواهد زرنگی کند وبا استفاده از فورمولهای عقلی ویا با استفاده از انواع حیله ومکر به مغالبه با آن برخیزد وجلوی آن را بگیرد نخواهد توانست زیرا امر خدا واراده خدا برهرچیزی غالب است وهرگز مغلوب نخواهد شد . وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ . (سوره یوسف، آیه21)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
وَ الاْرْزاقُ الْمَکْتُوبَهِ لا تُنالُ بِالشَّرَهِ، وَ لا تُدْفَعُ بِالاْمْساکِ عَنْها
و رزق و روزی مکتوب هیچ وقت با حرص به دست نمی آید وبا امساک هم جلوگیری نمی گردد. أعلام الدّین، ص ۳۱۳
رزق مکتوب رزقی است که برای مرزوق مقرر وحتمی است وقطعا به او می رسد وچیزی جلودار آن نخواهد بود . امساک روزی یعنی اینکه کسی بخواهد جلوی رزق مکتوب را بگیرد ونگذارد به مرزوق برسد.
بنا براین رزق مکتوب به مرزوق خواهد رسید خواه دنبال آن برود ویا نرود وخواه حرص بزند ویا نزند . هرمرزوقی در هر شرائطی که باشد رزق مقرر ومکتوب او به او خواهد رسید وحرص او در رسیدن رزق دخلی ندارد ؛ چنانکه اگر کسی بخواهد دخالت کند وجلوی چنین رزقی را بگیرد نخواهد توانست.
زیرا وقتی خداوند متعال چیزی را مقرر ومکتوب کند چیزی نمی تواند مانع ورادع آن شود چون که امر خدا همواره غالب است. وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ . (سوره یوسف، آیه21)
کسی نگوید اگرچنین است پس ما کار نکنیم ؛ نه بل کار کردن برای به دست آوردن مال ودرآمد بر هر انسانی واجب است. چون ما مامور به کسب مال هستیم ولی مامور به کسب رزق نیستیم . زیرا فرق است بین مال ورزق .چراکه مال یعنی دارایی که در اختیار ما است اما رزق آن قسمت از مال است که ما استفاده کرده ومی کنیم.
مثلا اگر من دو پیرهن دارم که یکی در تن من است و دیگی در کمد آویز است پس این پیرهن که تن من است رزق من است چون در حال استفاده از آن هستم اما انکه در کمد قرار دارد مال من هست اما فعلا رزق من نیست چون شاید کسی آن را به دزدد ویا در آتشی به سوزد وامثال آن.
پس تا زمانی که به تن من نیامد ومن استفاده نمی کنم مال من هست اما روزی من نیست .
خداوند که ما را خلق کرد روزی ما را تضمین کرد حال این روزی گاه از مال ما انتخاب می شود وگاه از جای دیگر تحت عنوان هدیه ، هبه ، ضیافت ، صدقه وامثال آن نصیب ما می شود .
همان خدایی که روزی ما را تضمین کرد دستور داده کارکنید تا روزی شما از مال خودتان انتخاب شود نه از مال دیگران وفرموده کَلّ بر جامعه وسربار دیگران نباشید وزندگی خود را بر دیگری تحمیل نکید .
به هرحال اگر کسی به هر دلیلی نتوانست کار کند ومالی به دست آورد آیا باید روزی او قطع شود ؟ پس خداوند متعال هرکه را خلق کرد روزی او را تضمین کرد خواه از درامد خودش ویا از جای دیگر اما چه خوب است که این رزق از درامد ودست رنج خود باشد نه دیگران وبه همین خاطر است که خداوند کار ودنبال کسب رفتن را واجب نمود تا روزی او از همین دست رنج تامین گردد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
قَلْبُ الأحْمَقِ فی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ.
قلب أحمق در دهان وزبان اوست اما دهان و سخن عاقل در قلب او . (تحف العقول، ص ۴۸۹)
شرح کوتاه :
قلب مرکز فهم انسان ومرکز محاسبه خوب وبد ومرکز تشخیص خیر وشر است . وهمین قلب مرکز فرماندهی است که به اعضای بدن دستور می دهد واعضای بدن براساس تشخیص قلب و بر اساس فرمان آن فعال می شوند .
البته همین قلب زمانی می تواند درست تشخیص بدهد ودرست فرمان بدهد که در جای خود باشد وجابجا نشود.
حال اگرقلب در جای خود نباشد یعنی برمدار خود استوار نباشد وبه عبارتی قلب کار خود که همان تشخیص وفرمان باشد انجام ندهد انسان نمی تواند درست حرکت کند ودرست به مقصد برسد وانسان احمق از این قبیل است . یعنی انسان احمق از قلب خود استفاده نمی کند ، درست نمی اندیشد درست تصمیم نمی گیرد ودرست محاسبه نمی کند بل اعضای بدن ازجمله زبان او آتش به اختیارند هرکدام کار قلب می کنند وهرکدام بجای عقل محاسبه می کنند وتصمیم می گیرند وعمل می کنند .
در حقیقت قلب احمق همان زبان اوست واز آنجایی که زبان قدرت تصمیم ومحاسبه ندارد همواره اشتباه می کند به گونه یی که انسان احمق گویا قلب ندارد وهرچه هست همان زبان او است .
برخلاف حکیم که قلب او سر جای خود است هم درست محاسبه می کند وهم درست تصمیم می گیرد وهم درست فرمان می دهد . زبا ن او از قلب او فرمان می گیرد چنان فرمان می گیرد واطاعت می کند که گویا کنار قلب واصلا درون قلب است ودقیق برموازین قلب وعقل عمل می کند .
پس فرق حکیم با احمق این است که جوارح حکیم از جمله زبان او از قلب فرمان می گیرد واما احمق از جایی فرمان نمی گیرد وخود آتش به اختیار وباری به هر جهت عمل می کند.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
لا یَشْغَلُکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض. مواظب باش تا طلب روزی تضمین شده
تو را از فرائض و اعمالِ واجب باز ندارد (تحف العقول، ص ۴۸۹)
شرح کوتاه :
اگر چه کاسبی لازم وخودش از فرائض است اما نباید مانع انجام سایر فرائض شود .
زیرا هر فریضه یی باید در جای خود وزمان خود صورت پذیرد و چیزی نباید جای آن را اشغال کند ؛ به ویژه کاسبی ودنبال رزق وروزی رفتن که آن قطعا نباید مزاحم سایر واجبات شود چراکه روزی انسان تضمین شده است وخداوند متعال که انسان را خلق کرد روزی اش را بر عهده گرفت وحتی اگر به هردلیلی نتوانست کار کند خداوند او را بی روزی نمی گذارد .پس چنین روزی که تضمین شده است نباید مانع سایر فرائض و واجبات شود .
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
جُرْأهُ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُو إلَی الْعُقُوقِ فی کِبَرِهِ. گستاخی و جرئ شدن فرزند هنگام کودکی در مقابل پدر، سبب می شود که در بزرگی مورد نفرین و غضب پدر قرار گیرد.
(تحف العقول، ص ۴۸۹)
شرح کوتاه :
(این سخن مبارک در واقع یک هشدار تربیتی است وآن اینکه هرگاه والدین دیدند که کودک درمقابل بزرگتر به ویژه پدر گستاخی می کند باید به نحوی جلوی او را بگیرند وگرنه اگرادامه پیداکند و گستاخی او قطع نشود در بزرگی چنان گستاخی کند که پدر را به عاق وا دارد .
کودک در همان کودکی باید یاد بگیرد که حریم بزرگتر را حفظ کند وساختار وجودی او برهمین اساس تربیت شود وگرنه این گستاخی اگرادامه یابد در بزرگی نمی توان جلوگیری کرد ومسئله بسیار دشوار می شود .
ومسئولیت این کار بر عهده والدین است. نباید عاطفه پدر ومادری آنان را از این کار غافل کند ویا به غمض عین وادارد که این غمز عین احیانا آینده جبران ناپذیری دارد.)
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
أجْمِعْ بَیْنَ الصَّلاتَیْنِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَری ما تُحِبُّ.
نماز ظهر و عصر را با هم انجام بده، که اگرچنین کنی به آنچه دوست داری می رسی. ( الکافی، ج ۳، ص ۲۸۷، ح ۶)
شرح کوتاه :
(کاری به حکم شرعی جمع بین ظهرین ندارم چراکه این از شئون مجتهدین عالی مقام است. اما از نظر اخلاقی نوعی تشویق به جمع بین ظهرین است که هرگاه کسی چنین کند به محبوب خود خواه دنیایی ویا آخرتی دست خواهد یافت . )
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
لا یَعْرِفُ النِّعْمَهَ إلاَّ الشّاکِرُ، وَلا یَشْکُرُ النِّعْمَهَ إلاَّ الْعارِفُ.
کسی قدر نعمتی را نمی داند مگر آن که شکرگزار باشد و کسی نمی تواند شکر نعمتی را انجام دهد مگر آن که اهل معرفت باشد . بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷
شرحکوتاه :
(انسان شاکر که از روح شکرگذاری برخوردار است نعمت را بیشتر حس می کند ، بیشتر درک می کند؛ اصولا انسان شاکر همه وجودش هنگام سپاسگذاری تحریک می شود به گونه یی که نه تنها نعمت را می شناسد بل نعمت را با همه وجود درک ولمس می کند.
انسان شاکر پیش از آنکه با عقل نعمت را درک کند با عواطف واحساس خود آن را حس می کند ولذا هنگام شکرگذاری با همه احساس شکر می کند وآنگونه که او نعمت را درک می کند وشکرمی گذارد دیگران درک نمی کنند.
ولذا حضرت فرمود لا یعرف النعمه الا الشاکر. واقعا جز شاکر نمی تواند نعمت را بشناسد وآن را قدر بداند.
چنانکه جز عارف هم کسی شکر نعمت نمی کند . طبیعی است اول باید نعمت را شناخت تا نوبت شکر برسد . بدون معرفت شکرمعنا ندارد . پس اول معرفت بعد شکر چنانکه انسان تاروح شاکر نداشته باشد به معرفت هم نمی رسد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا یُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَیْتَنی لا أُؤاخِذُ إلاّ بِهذا.
بعضی از گناهانی که آمرزیده نمی شود: خلافی است که شخص انجام دهد و بگوید: ای کاش فقط به همین خلاف عِقاب می شدم، یعنی گناه در نظرش ناچیز و ضعیف باشد (بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۵۰، ح ۴)
شرح کوتاه :
این کلام مبارک اشاره به سبک شمردن گناه دارد . یعنی خود سبک شمردن گناه از گناهان نا بخشودنی است . همینکه شخص نسبت به گناهی خوشحال باشد وبه گوید کاش گناه من فقط همین باشد وبا این سخن بخواهد بگوید از عهده کیفرش بر می آیم و این چیزی نیست ؛ خداوند دقیقا در همین نقطه تمرکز می کند وهمین گناه سبک به نظر او را نمی بخشد ونمی آمرزد .
زیرا مومن باید نسبت به گناه حساس باشد وهمین که معصیت پروردگار است شرمنده شود وتائب گردد نه اینکه راضی وخوشنود باشد .
پس چنین انسانی که از معصیت خوشنود است وآن را ناچیزمی شمارد در حقیقت معصیت خدا را سبک شمرده است.و چنین انسانی باید تنبیه شود وتنبیه وی این است که همان گناه خاص که نزد او ناچیز است بخشیده نشود.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَ ذا لِسانَیْنِ، یُطْری أخاهُ شاهِداً وَ یَأکُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِیَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِی خَذَلَهُ.
بد آدمی است آن که دارای دو چهره و دو زبان است ، کسی که برادر ایمانی اش را در حضور خیلی می ستاید وتعریف وتمجید می کند واما در غیاب و پشت سر گوشت او را می خورد( غیبت و بدگوئی می نماید )کسی که اگر دارایی برادر ایمانی اش را به بیند حسادت می ورزد واگر او را گرفتار به بیند وی را به حال خود وا می گذارد ویاری نمی کند. (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۳، ح ۱۴)
شرح کوتاه :
دو صفت بسیار بد که یکی مربوط به زبان است ودیگری مربوط به رفتار . زبانش دوگانه است : درحضور یک جور ودر غیاب جور دیگر ، در حضور زبان ستایش دارد ودر غیاب زبان بدگویش ، در حضور تعریف وزبان بازی می کند ودر غیاب تا حد تباهی انسان بدگویی می نماید ، در حضور بازبان روح انسان را طراوت می بخشد ودر غیاب با غیبت وبدگویی گوشت او را می خورد.
وهمچنین رفتار وحالت زشت دوگانه دارد ؛ اگر دارایی مومن را به بیند تحمل نمی کند وحسادت می ورزد واگرگرفتاری او را مشاهده کند یاری نمی کند واو را به حال خود رها می کند ، اگر رفاه وآسایش مومن را مشاهده کند چنان ناراحت می شود که در آتش حسودی می سوزد واگر او را در غم واندوه به بیند او را به حال خود وا می گذارد تا در غم واندوه خود به سوزد .
چنین انسانی نزد خدا چه نمره یی دارد ؟ و خداوند راجع به اوچه حکمی می کند ؟ بنده خوب ویا بنده بد؟ وچنین انسانی نزد مردم اگرواقعیت او را بفهمند چه نمره یی دارد؟ وچه قضاوتی می کنند ؟ ایا او را انسان خوب می شمارند ویا انسان بد؟ آری چنین انسانی بد بنده یی است.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.
یکی از نشانه های تواضع و فروتنی آن است که به هرکس برخورد نمائی سلام کنی و در هنگام ورود به مجلس هر کجا، جا بود بنشینی ـ نه آن که به زور و زحمت برای دیگران جائی را برای خود باز کنی . (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲، ح ۹)
شرح کوتاه :
( اگر خواستی بدانی که آیا متواضع هستی یانه ؟ به بین نشانه تواضع را داری یانه؟ به بین آیا اهل سلام هستی ؟ آیا دوست داری به افراد سلام کنی؟ به چه کسانی ؟ به مافوق ؟ به مادون؟ به زن ؟ به مرد؟ به آشنا؟ نا آشنا؟ به چه کسانی؟ اگر به همه کسانی که به آنها عبور ومرور می کنی سلام کردی تو اهل تواضعی واگر دیدی که نمی توانی سلام کنی یا به افراد خاصی فقط می توانی سلام کنی پس تو اهل تواضع نیستی.
وهمچنین به بین اگر وارد مجلسی شدی دوست داری بالای مجلس به نشینی ویا پایین مجلس ؟ پس اگرپایین نشستی وناراحت نشدی تو اهل تواضعی وگرنه نه . پس نشانه تواضع دو چیز شد یکی سلام به همه کس حتی کودک وپایین تر از خود و دیگری نشستن در پایین مجلس.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ رَضِی بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّی یَقُومَ، مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلی کُلِّ مَنْ تَمُّرُ بِهِ.
کسی که (متکبّر نباشد و) موقع ورود به مجلس هر کجا جائی بود بنشیند تا زمانی که حرکت نکرده باشد خدا و ملائکه هایش بر او درود و رحمت می فرستند. از علائم و نشانه های تواضع و فروتنی آن است که به هر شخصی که برخورد نمودی سلام کنی. (بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۴۶۶، ح ۱۲)
شرح کوتاه:
( صلوات خدا یعنی رحمت خدا وصلوات فرشتگان یعنی استغفار . پس کسی که در مجلس ودرجمع نقطه پایین را انتخاب می کند خداوند بر اورحمت می فرستد وفرشتگان برایش استغفار می نمایند ؛ چون گزینش پایین مجلس برای نشستن نشان از تواضع او دارد وآنکه متواضع است از یک صفت والایی برخوردار است که آن صفت این شاسیتگی را به فرد می دهد تا لایق رحمت حق وشایسته استغفار فرشتگان گردد. چراکه تواضع خود نوعی عبادت بل اعظم عبادت وحتی باعث حلاوت عبادت است .
وتواضع زینت انسان وحتی خودش یک نعمت است و در سایه همین تواضع است که حکمت در قلب مومن سکنی می گزیند وتواضع سر هر خیر وخوبی ومایه قرب به خداوند است وبا همین تواضع انسان به قدر ومنزلت خود معرفت پیدا می کند و حتی موجب جذب قدرت خدا برای جامعه و برای خود می گردد .
قطعا تواضع با همه آثار برجسته ومؤثر که دارد باعث جذب رحمت واستغفار خواهد شد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ آثَرَ طاعَهَ أبَوَی دینِهِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَاالسَّلامُ عَلی طاعَهِ أبَوَی نَسَبِهِ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ: لَاُؤ ثِرَنَّکَ کَما آثَرْتَنی، وَ لَأُشَرِّفَنَّکَ بِحَضْرَهِ أبَوَی دینِکَ کَما شَرَّفْتَ نَفسَکَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلی حُبِّ أبَوَیْ نَسَبِکَ.
کسی که طاعت و پیروی پیغمبر اسلام حضرت محمّد و امیرالمؤمنین امام علی (سلام بر هردو) را بر پیروی از پدر و مادر نسبی وجسمانی خود مقدم بدارد خداوند متعال به او خطاب می نماید:
همان طوری که طاعت مرا بر هر چیزی مقدّم داشتی، تو را در خیرات و برکات مقدّم می دارم و تو را همنشین پدر و مادر دینی یعنی حضرت رسول و امام علی علیهماالسّلام می گردانم، همان طوری که علاقه و محبّت ـ عملی و اعتقادی ـ خود را نسبت به آن ها بر هر چیزی مقدّم داشتی.
(تفسیر الإمام العسکری (ع) ، ص ۳۳۳، ح ۲۱۰)
در روایت است که پیامبر (ص) وامام علی (ع) پدران این امت اند ؛ البته پدران معنوی نه پدران نسبی . وقتی موضوع پدر مطرح می شود خود به خود موضوع اطاعت هم مطرح می گردد و همچنانکه اطاعت پدر نسبی لازم است اطاعت پدر معنوی هم لازم است .
واگر اتفاق بیفتد که بین اطاعت پدر نسبی و پدر معنوی تلاقی وتعارض پیش بیاید در اینجا اطاعت پدر معنوی مقدم است . یعنی اول باید اطاعت معنوی صورت پذیرد.
به عنوان مثال هر گاه پدر معنوی به کسی دستور بدهد به خواندن دعای خاص در ظهر جمعه وپدر نسبی هم به او دستور بدهد به دعای دیگر درهمان ظهر جمعه دستور پدر معنوی مقدم است .
همین طور است دستورهای اجتماعی ، سیاسی ، عبادی وهردستور دیگر . در مجموع دستور پدر معنوی مقدم بر دستور پدر نسبی است.
و مثل اطاعت است محبت . یعنی محبت پدر دینی مقدم است بر محبت پدر نسبی . واین تقدیم دستور خدا است وهرکس دستور خدارا در این موضوع اطاعت کند خداوند متعال به او پاداش ویژه می دهد وشرافت وبرکت او را افزون می نماید.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
لَیْسَ مِنَ الاْدَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ
از ادب ـ و اخلاق انسانی و اسلامی ـ نیست که در حضور شخص مصیبت دیده و غمگین، اظهار شادی و سرور شود. (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۴، ح ۲۸)
شرح کوتاه :
چون ادب در مواجهه با غمگین و درد مند ” اظهار همدردی” است تا از غم او کاسته شود ودر عرف نام این کار “شریک غم شدن ” است . چطور اگرکسی فقیرشد با ید باکمک مالی از فقر او کاست همین طور اگر کسی غمگین ودردمند شد باید با اظهار همدردی شریک غم شد وغم ودرد او را کاست
آنگونه که باید تسلیت گفت به کسی که مصیبت زده شد وکسی از اعضای خانه را از دست داد . تسلیت یعنی تسلی دادن وبا رفتار و گفتار به نحوی غم او را کاستن . پس در واقع وظیفه اصلی کاستن غم با گفتار و رفتار است واگر این نشد باید حد اقل محزون شد نه شادمان.
بنا براین شادی در نزد غمگین به دور از ادب است.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.
هرکس حقوق هم نوعان خود را بیشتر بشناسد و رعایت کند و مشکلات و نیازمندی های آن ها را بیش از دیگران برطرف نماید در پیشگاه خداوند دارای عظمت و موقعیّت خاصّی خواهد بود.
( احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۵۱۷، ح ۳۴۰)
شرح کوتاه :
از این کلام مبارک دونکته فهمیده می شود یکی شناخت حقوق برادران دینی است ودیگری اداء نمودن آن حقوق . و به عبارتی شناخت حقوق فقط کافی نیست بل باید آن را ادا هم نمود .
واگرکسی نسبت به برادران دینی این دو وظیفه را انجام داد قطعا پیش خدا ماجور خواهد بود ومقام وعظمت خواهد یافت.
حال اگر کسی در این موضوع بیش از دیگران تلاش نماید ؛ یعنی بیشتر به حقوق دیگران معرفت پیدا کند و نسبت به اداء آن از بقیه جدی تر باشد نزد خداوند متعال قرب بیشتری ومقام بزرگتری خواهد داشت .
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
اِتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا کُلَّ مَوَّدَه، وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیحٍ، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوءٍ فَما نَحْنُ کَذلِکَ.
تقوای الهی را ـ در همه امور ـ رعایت کنید و زینت بخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید؛ سعی کنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید و زشتی ها را از ما دور نمائید.
درباره ما آنچه از خوبی ها بگویند صحیح است و ما از هر گونه عیب و نقصی که به ما نسبت می دهند مبّرا خواهیم بود. بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۷۲
شرح کوتاه :
پیروان یک شخصیت ویا پیروان یک نظام آیت ونشانه آن شخصیت ونظامند . پس اگر خوب باشند چنین قضاوت می شود که آن شخصیت ونظام خوب است واگر بد باشند قضاوت این است که آن شخصیت بد است .
در حقیقت پیروان هم میتوانند زینت باشند وهم می توانند مایه قبح وزشتی . پس گفتار ورفتار پیروان در معرفی آن شخصیت متبوع بسیار مهم است چون آیت ونشانه اند. هم می توانند او را زیبا نشان دهند وهم می توانند زشت ارائه دهند.
واین است که حضرت از پیروان خود انتظار دارد مایه زینت باشند نه مایه زشتی. ودر ادامه اضافه می فرمایند که تلاش کنند محبت ومودت مردم را به این خاندان جذب نمایند وتلاش نمایند تا هرگونه نسبت بد را از این دودمان دورکنند . وبه عبارتی این خانواده را از هر عیب ونقصی مبری ومنزه نگهدارند.
آنگاه حضرت یک تذکر هم می دهد وآن اینکه هر نوع نسبت خوب وروا به اهلبیت بدهند قطعا آن بزرگواران اهل این حسن ونکویی خواهنن بود واگر احیانا کسی نسبت ناروایی بدهد این بزرگواران قطعا منزه ومبری خواهند بود. چون طبق آیه قرآن این خاندان مطهر وپاکند.
آیه 33 سوره احزاب می فرماید : إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا . خدا چنین میخواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) دور کند و شما را از هر عیب پاک و منزه نگه دارد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
یَأتی عُلَماءُ شیعَتِنَا القَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ وَالأنوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلی رَأسِ کُلِّ واحِدٍ مِنْهُمْ تاجُ بَهاءٍ، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْکَ الاْنْوارُ فی عَرَصاتِ الْقِیامَهِ وَ دُورِها مَسیرَهَُ ثَلاثِمِائَهِ ألْفِ سَنَهٍ.
آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما که در هدایت و رفع مشکلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش کرده اند، روز قیامت در حالتی وارد صحرای محشر می شوند که تاج کرامت وشکوه بر سر نهاده و نور شان همه عرصه وسرای قیامت را ( تا گستره سیصد هزار سال نوری ) روشنائی می بخشد و أهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد. (تفسیر الإمام العسکری (ع) ، ص ۳۴۵، ح ۲۲۶)
( این سخن سدید به دونکته مهم در باره علمای شیعه اشاره دارد یکی مربوط به رفتار شان ودیگری مربوط به آثار شان است .
اما آن نکته که مربو به آثار است این است که اینها در قیامت هنگام حضور در محشر دارای تاجی از نور هستند که همه جا را روشن می کند وگستره روشنایی نورشان تا محدوده سیصد هزار سال نوری را روشن می کند ودر حقیقت تاج شان تاج شکوه وتاج کرامت وعظمت است .
وبه عبارتی حضور شان در محشر همراه با شکوه وعظمت است که اهل محشر از نور شان بهره می برند واز فروغ شان محظوظ می شوند.
واما نکته رفتاری این است که اینها در دنیا ازجمله خدمات شان رسیدگی به امور دوستان وعلاقمندان اهلبیت است ، آنها را تحت پوشش می گیرند وامور شان را قیمومت می کنند. هم از نظر معیشت به آنها می رسند وهم از نظر هدایت وامور معنوی چراغ راه شان هستند.
این دونکته به هم مربوطند .یعنی همان گونه که در دنیا انسانها از نور خدمت وهدایت شان استفاده می نمایند در عالم آخرت هم از نور مقام ومنزلت شان واز شکوه پر فروغ شان بهره می برند .
در حقیقت یک نوع تذکر به علمای شیعه است که در دنیا پناه مردم باشند وتلاش نمایند تا مردم از نظر معیشت در تنگنا نباشند واز نظر هدایت هم گمراه نگردند.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
اللّه ُ هُوَ الّذِي يَتَألَّهُ إلَيْهِ عِنْدَ الحَوَائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخْلُوقٍ ، عِنْدَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ دُونَهُ .
خداوند متعال کسی است كه هر مخلوقی به هنگام نيازها وسختيها آنگاه که از همه قطع امید می کنند واز همه مادونش نا امید می گردند به او پناه مي برند. (بحار الانوار ، ج ۳ ،ص ۴۱ ،ح ۱۶ )
شرح کوتاه:
( همه موجودات وهمه آفریده ها به خداوند قادر متعال وبه خداوند رحیم وکریم محتاجند نهایت این احتیاج هنگام قطع امید از دیگران بیشتر خودش را نشان می دهد.
انسان محتاج وقتی که به هر دری زد نتیجه نگرفت واز همه نا امید شد برای او یک مرکز امید وجود دارد که به آن توجه ومیل می کند وبه سمت او کشش پیدا می کند وآن خداوند است .
خداوند پناه بی پناهان و امید نا امیدان است .
این سخن به دو نکته اشاه دارد یکی به اثبات وجود خدا به دلیل همین میل ورغبت وکشش به سمت او در هنگام نیاز .
ودیگری اشاره به کرم ولطف ورحمت الهی که هیچ محتاج امیدواری را نا امید نمی کند وکسی را بی جواب نمی گذارد.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
وَ قَد سُئِلَ عَنِ الحُجّةِ وَ الإمامِ بَعدَهُ : اِبنِي مُحَمَّدٌ . وَ هُوَ الإمامُ وَ الحُجّةُ بَعدي . مَن ماتَ وَ لَم يَعرِفْهُ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً . أما إنَّ لَهُ غَيبَةً يَحارُ فيهَا الجاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فيهَا المُبطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فيهَا الوَقّاتُونَ ثُمّ يَخرُجُ فَكَأنّي أنظُرُ إلَى الأعْلامِ البِيضِ تَخْفِقُ فَوقَ رَأسِهِ بِنَجفِ الكُوفَةِ.
امام عسكرى – عليه السلام ـ در پاسخ بـه پـرسـش از حجّت و امام بعد از ايشان فرمود : فرزندم محمّد . اوست امام و حجّت پس از من . هر كه بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است .
بدانيد كه او را غيبتى است كه جاهلان درباره آن سرگشته شوند و باطل گرايان به نابودى افتند . كسانى كه (براى ظهور او) زمان تعيين كنند دروغ گويند .
پس از آن غيبت ظهور مى كند . گويى پرچمهاى سفيد را مى بينم كه در نجفِ كوفه برفراز سر او در اهتزازند . ( بحار الأنوار، ج ۵۱ ، ص ۱۶۰ ، ح۷ و كافى ، ج1 ، ص328 ، ح 3)
این حدیث مبارک به چند نکته اشاره دارد:
یکی تعیین امام پس از خود که همان امام زمان(عج) باشد ونامش محمد است.
ودیگری اشاره به ضرورت شناخت امام زمان (عج ) دارد چرا که اگرکسی نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است .
سوم اشاره به غیبت طولانی امام زمان (عج)تا جایی که جاهلان حیران می شوند ونمیتوانند به نتیجه یی برسند وباطل گرایان که هیچ وقت نمی توانند حق را به بینند تباه می شوند
وچهارم دروغ بودن ادعای کسانی که برای حضرت وقت ظهور تعیین می کنند.
و خلاصه پنجم آنکه حضرت حجت پس از ظهور در نجف در حالی که پرچمهای سفید بالای سرش به اهتزاز در آمدند دیده می شود.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
مَنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاسِ، وَعَلَامَةُ الأنسِ بِاللَّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النَّاسِ.
آنکه با خداوند متعال انس گرفت از انس با مردم گریخت ونشانه انس با خدا همان گریز از انس با مردم است. (أعلام الدين في صفات المؤمنين، الديلمي، حسن بن محمد، ج1، ص313)
شرح کوتاه :
دل انسان یک جا دارد که در آن یا خدا حضور دارد ویا غیر خدا ؛ پس اگر خدا در آن حاضر بود مردم غایبند واگر مردم در آن حاضر بودند پس خدا از آن غایب است.
وقتی گفته می شود خدا یعنی خدا وهر آنچه که در مسیر خدا است وبه خدا ختم می شود . بنا بر این اگر کسی با پیامبر خدا ، با ولی خدا ، با کتاب خدا ، با احکام خدا ، با فرامین ودستور خدا وهر آنچه را با خدا در ارتباط است انس بگیرد با خدا انس گرفت .
بنا براین مردم یعنی هر آنچه که به غیر خدا ختم شود . پس نماز برای مردم ، خدمت برای مردم ، انفاق واحسان برای مردم ، حب وبغض برای مردم وحتی ارتباط باپیامبر وکتاب خدا برای مردم وحتی ذکر وتلاوت قرآن برای مردم وامثال آن دوری از خدا به شمار می آید ودر ردیف انس با مردم تلقی می گردد.
انس یک ارتباط قلبی است واین قلب با هرکس مرتبط شد با دیگری بی ارتباط است .
پس طبیعی است هرگاه دل با خدا مانوس شد از مردم (یعنی غیر خدا) دور می شود چنانکه اگر با مردم (یعنی غیر خدا) انس گرفت از خدا دور شد .
بنا براین اگر کسی مردم را برای خدا دوست داشته باشد وبرای خدا به آنها خدمت کند وبرای خدا با آنها در ارتباط باشد وحتی برای خدا دلبستگی پیدا کند (مثل دلبستگی به والدین وفرزندان ودوستان ومومنین که در راستای فرمان ودستور خدا باشد ) انس با خدا به شمار می آید ودوری از خدا نیست.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ وللّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها .
هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آن كه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است .
(بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۳۷۴ ،ح ۳۴)
شرح کوتاه :
پیش از آنکه به توضیح این سخن سدید به پردازیم باید بدانیم طبق روایات بلا انسان را به یاد خدا وقیامت می اندازد و بلا موجب پاک شدن انسان از گناه می شود وبلا نشان می دهد که خداوند انسان را دوست می دارد وبلا باعث کمال انسان می گردد وحتی بلا انسان را مشتاق لقای حق می کند وبلا موجب درجات متعالی در قیامت می گردد وده ها ثمر وسودی که در سایه بلا نصیب انسان می گردد.
پس هر وقت که برای انسان بلایی اتفاق افتد قطعا نعمتی پیوست آن است .
شاید به همین خاطر باشد که اولیای حق به استقبال بلاء می روند وحتی اصلا بلاء را بلا ء نمی دانند بل بلاءرا خیرمحض وحتی از الطاف خفیه دانسته انتظار آن را می کشند.
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
خَيرٌ مِنَ الحَياةِ ما إذا فَقَدْتَهُ أبْغَضْتَ الحَياةَ ، وشَرٌّ مِنَ المَوتِ ما إذا نَزَلَ بِكَ أحْبَبتَ المَوتَ .
بهتر از زندگي ، آن چيزي است كه هرگاه آن را از دست دهي ، از زندگي بيزار شوي وبدتر از مرگ ، آن چيزي است كه هرگاه بدان گرفتار آيي ، آرزوي مرگ كني. ( منتخب ميزان الحكمة ، ص ۱۷۰)
این حکمت متعالی به دو نکته مهم اشاره دارد یکی “بهتر از زندگی” ودیگری ” بدتر از موت”
اما بهتر از زندگی یعنی اینکه چه چیزی بهتر از زندگی است ؟
اصولا همه چیز برای زندگی است وانسان هزاران کار انجام می دهد تازنده باشد وزندگی کند اما گاه ممکن است چیزی پیدا شود که بهتر از زندگی باشد تا جایی که زندگی فدای آن شود .
امام عسکری در جواب این اینکه چه چیزی بهتر از زندگی است فرمود : آن چیزی که اگر از دست برود انسان دیگر زندگی نمی خواهد . مثلا اگر کسی فرزندش بمیرد واز دستش برود و او دیگر بعد از فوتش ادامه زندگی نخواهد معلوم می شود که فرزند برایش بهتر از حیات بود.
وهمین طور در از دست دادن والدین وهمسر ویاشغل ومالی از اموال دنیا که هر گاه پس از فقدان آن زندگی برایش مبغوض وناخوشایند باشد که در این صورت معلوم می شود آنها در نزد او بهتر از زندگی بودند.
وهمین طور موضوع بدتر از موت چراکه اصولا انسانها جز اولیاء حق از موت گریزان هستند ومرگ یرای شان بدترین است اما اگرچیزی اتفاق بیفتد که انسان بخاطر آن آرزوی مرگ کند ومرگ را دوست بدارد پس آن بدتر از مرگ است.
مثلا کسی کاری مرتکب شد که آبروی او در خطر است وبرای حفظ آبرودوست دارد بمیرد تا بی آبرویی را نبیند پس بی آبرویی بدتر از موت است.
ویا شرائط به گونه یی رقم به خورد که یکی از اعضای خانواده در حال آسیب سخت است وایشان تحمل دیدن آن آسیب را ندارد مثلا برای فرزندش حکم اعدام صادر شد واو نمی تواند این حادثه را تحمل کند وآرزوی مرگ می کند تا آن اعدام را مشاهده نکند پس موت فرزند بدتر از موت است .
امام حسن عسکری (ع) فرمود :
لَو عَقَلَ أهلُ الدُّنيا خَرِبَتْ .
اگر اهل دنيا راجع به دنیا تعقل وتفکر می کردند ونتیه دنیایی آن را درک می کردند دنيا ويران مي شد . (منتخب ميزان الحكمة، ص۲۵۰)
شر کوتاه:
یعنی اگرتعقل کنند و بیاندیشند خواهند دید که دنیا بازیچه است، مایه فریب انسان است ، سجن وزندان مومن است ، مایه بزرگترین غم است ، خوار وحقیر است، خانه بلاء است ، عمرش کوتاه است ، زوال پذیر است ، پل ومعبر است ودهها نقیصه دیگری که اگر اهل دنیا با تعقل وتفکر به آن می رسیدند دنیا خراب می شد .
چون حاضر نبودند برای دنیا کار کنند ، نه زاد و ولد می نمودند ، نه ساخت وساز داشتند ، نه کشت وزرع داشتند و نه صنعت وفن آوری داشتند وخلاصه همه چیز را کنار می گذاشتند و در نتیجه دنیا با این بی توجهی ها خراب و ویران می شد .
البته می دانیم که این نقیصه ها برای ” اهل دنیا” مایه گریز از دنیااست نه ” اهل آخرت” . اما اهل آخرت چون از دنیا حداکثر استفاده را برای آخرت می نمایند ودنیا برای اهل آخرت مزرعه آخرت ومتجر اولیاء الله است وآخرت خود را در همین دنیا می سازند رفتار شان به گونه یی هست که موجب آبادانی دنیا می شود .
زیرا کار در دنیا را لازم می شمارند چون اگر کار نکنند آخرت خراب می شود . لذا با توجه به پاداش زاد و ولد ، ازدواج وهمسر داری وبا عنایت به پاداش عظیم کشاورزی ، دامداری ، باغداری ،آبادانی و احیاء موات ، تجارت وکاسبی وکَلّ وسربار جامعه نبودن ودر خدمت دیگران بودن گره ومشکلات شان را حل کردن وامثال آن به ناچار دنبال کار وتلاش می روند ودر سایه این کار وتلاش علاوه برآباد شدن آخرت دنیا هم آباد می شود . پس تعقل اهل دنیا موجب خرابی دنیا است نه تعقل اهل آخرت چون تعقل اهل آخرت دنیا را آباد می کند.
امام حسن عسکری (ع) خـطاب به ابـو هـاشم جعفري فرمود :
قَبرِى بِسُرَّ مَن رَأي أمانٌ لِأهلِ الجانِبَينِ .
قبر من در سُرَّ مَن رأي (سامرّا) مايه امن وامان ساكنان هر دو طرف (فرات) است .(منتخب ميزان الحكمة، ص ۲۵۸)
معتقدیم امام زنده است ، ما را می بیند ، سخن ما را می شنود ، جواب سلام ما را می دهد ، کریم وبزرگوار است ، به فکر سلامت وآسایش امت است ، دلسوز ومهربان است ، به همه لطف دارد به ویژه آنانکه خدمتش به رسند وعلی الخصوص آنهایی که جوار او مقیم شوند.
پس خوش به حال آنهایی که جوار حرمش چه دور وچه نزدیک اقامت گزینند . قطعا از عنایت ولطف حضرت برخوردار واز نعمت امنیت بهره مندند.
ونیزاز سویی فرشتگان محافظ حرم وجوانب آن مواظب امنیت منطقه هم هستند .
ومضاف براین خداوند متعال هم عنایتش به این سرزمین که امام عظیم الشأن در آن مدفون است شامل گردیده وامنیت مجاورین دور ونزدیک را تضمین می نماید .
پس قبرحضرت ودر حقیقت خود حضرت امان منطقه اند.
امام حسن عسکری (ع) در جواب سئوال از علت روزه فرمود :
لِيَجِدَ الغَنِىُّ مَسَّ الجُوعِ ؛ فَيَمُنَّ علي الفَقيرِ
تـا توانگر وغنی درد گرسنگي را بچشد ودر نتيجه به نيازمند كمك كند .(منتخب ميزان الحكمة، ص ۳۳۶)
روزه علل وحکمتهایی دارد که از جمله آن منافعی نظیر سلامت جسم ، آمرزش گناه ، تزکیه نفس ، سپر آتش، نوعی ازمون اخلاص ، موجب فروتنی وسکونت روح، مایه تقویت روح خودکنترلی واز جمله همین منافع سودمندی اجتماعی است که روزه دار با روزه اش درد گرسنگی وتشنگی بل درد فقر فقیران را حس می کند ودر صدد می شود تا به آنان کمک کند .
همین سئوال را از حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) نمودند که حضرت جوابی شبیه همین جواب را دادند. فرمود :
لِیَجِدَ الغَنِیُّ مَسَّ الجُوعِ فَیَعُودَ بِالفَضلِ عَلَی المَساکینِ .
تا غنی ودارا درد گرسنگی را لمس کند ودر نتیجه به مستمندان ومساکین مساعدت مالی نماید .
( میزان الحکمه ، ج6 ، ص390 )
پس یکی از حکمتهای روزه تحریک احساسات اغنیاء برای رسید گی به فقراء است.
عظمت ماه رمضان به نزول قرآن شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآنُ (بقره ، 183)…
برجستگی های حضرت خدیجه(س) از خانواده بزرگ دینی و فرهنگی از چهار زن برگزیده تاریخ…
دعای افتتاح چیست وچه پیامی دارد؟ دعای افتتاح سه بخش دارد: بخش اول به چگونگی…
همسفره شدن با عیال محبوبترین چیز نزد خدا پیامبر (ص) فرمود: إنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُؤمِنَ…
انفاق برای خانواده انفاق برای خانواده به قصد خدا باشد پیامبر (ص) فرمود: اِذا…
هزینه عیال برترین هزینه پیامبر خدا (ص) فرمودند: أفضَلُ دینارٍ یُنفِقُهُ الرَّجُلُ، دینارٌ یُنفِقُهُ عَلى…