ویژه

امام خمینی (ره) و ویژگیهایش

امام خمینی (ره) و ویژگیهایش

امام خمینی واسلام

امام عزیز اسلام را خوب فهمید وبه اسلام دقیق عمل کرد وبه همه شئون آن پایبند بود ودر قالب حکومت آن را در ایران تثبیت کرد وبه صورت زیبایی آن را به جهان معرفی نمود واز اسلام هم  دفاع جانانه کرد.

امام عظیم الشأن در عصری که مردم بین دین ستیزی ودین گریزی بودند وبه سمت سکولار روی می آوردند دین را مطرح ساخت وآن را بلند آوازه نموده و به اوج رساند.

امام خمینی وظلم ستیزی ومبارزه با استکبار

امام رحمه الله تعالی علیه ظلم ستیز بود وهیچ ظلم وظالمی را بر نمی تابید. از استکبار نمی هراسید وبا همه توان برابرش می ایستاد ومبارزه می کرد. استکبار را می شناخت ونقشه های آن را خوب می فهمید وبرابرش محکم می ایستاد . استکبار را از ایران بیرون نمود ومبارزه با آن را در کشور ایران نهادینه نمود وبه ویژه یک روز ازسال را (مثل 13آبان )برای مبارزه جهانی با استکبار اختصاص داد ومستضعفین جهان را علیه مستکبرین تحریک وتشجیع می نمود ومی فرمود: “این قرن قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است” . او اُبَّهت آمریکا که مظهر استکبار بود را شکست وآن را در جهان تحقیر وکوچک نمود.

امام خمینی وقاطعیت در تصمیم

امام بزرگوار در تصمیم خود بسیار قاطع بود . وقتی تشخیص می داد چیزی حق است ویا دستور اسلام است بر آن استوار بود وعقب نشینی نداشت .کسی نمی توانست اورا منصرف کند چون به تکلیف عمل می نمود و هرگاه احساس می کرد موضوعی  تکیلف است در انجام آن تردید نداشت وبا همه قدرت وتوان آن را انجام می داد واز حق وتکلیف کوتاه نمی آمد .

علامه شهید آیت الله مطهری رضوان الله تعالی علیه زمانی که امام در فرانسه (نوفل لوشاتو)بودند خدمت امام رسیده بود وپس برگشت از او می پرسند امام را چگونه یافتی ؟ فرمود ” امام را دیدم در حالی که آمن بربه وآمن بهدفه وآمن بسبیله”  امام را دیدم که به پروردگارش مومن وبه هدفش مومن وبه راهی که در پیش گرفت هم مومن بود .

یعنی در امور خود بسیار جدی وقاطع ومصمم است وکمترین تردید وشک ندارد .

قاطعانه تصمیم می گرفت وقاطعانه عمل می نمود واز مخالفت کسی ویا ملامت احدی ترس وخوف نداشت . خبرنگاری از او می پرسد ممکن است کسی شما را در این عزم وتصمیم منصرف کند وبه تجدید نظر وادارد ؟ امام در جواب فرمود کسی نمی تواند در کارم تجدید  نظر کند وحتی خودم در کار و تصمیم خودم نمی توانم تجدید نظر کنم چون حرف من حرف اسلام  است وکسی نمی تواند در آن تجدید نظر کند .

آری امام در تصمیم خود قاطع بود وتردیدی در خود راه نمی داد .

 

مردمی بودن امام خمینی

امام خمینی (رحمت الله تعالی علیه) مردمی بود یعنی مردم را دوست می داشت وبرای آنان احترام ویژه قائل بود وبه آنان خدمت می نمود ومسئولین را به خدمت به مردم سفارش می کرد .

خیانت به مردم وظلم به آنان را برنمی تابید وحتی یک رکن حکومتی که تأسیس کرده بود مردمی و”جمهوری” قرار داد وفرمود  “جمهوری اسلامی” . خدمت به مردم را عبادت می دانست وبه فرزندش حاج احمد آقا می فرمود هر وقت خواستی به دفتر کارم برای خدمت بیایی با وضو باش ؛ چرا که این دفتر کار مردم می رسد وهر کجا که کار مردم برسد آنجا “معبد” وعبادتگاه  است .

مردم را ولی نعمت می دانست وبه مسئولین این معنارا همواره سفارش می فرمود .

انقلاب خود را مردمی دانسته ومردم را پشتیبان نظام دانسته ومعتقد بود همه کاره مردم اند وروی همین جهت در تعیین عنوان حکومت “یعنی جمهوری اسلامی” از نظر مردم استفاده کرد و عنوان حکومت را به رفراندم وآراءعمومی گذاشت وحتی قانون اساسی را هم به رای مردم گذاشت وهمچنین ریاست جمهوری ومجلس شورای اسلامی وخبرگان رهبری را به رای مردم واگذار نموده واداره بلاد وقُرا ومحلات را هم به شورا واگذار کرده است.

هیچکس مثل امام مردمی واقعی نبود وهرکس چنین ادعا کند به گزاف سخن گفته است .

 

امام وفقه

امام بزرگوار فقه را  خوب فهمید وخود یک فقیه کامل بود. او  یک دوره فقه استدلالی را فراگرفت وآن را تدریس نمود وهمچنین آن را به رشته تحریر در آورده واکنون موجود ودر دسترس است .امام  معتقد بود  فقه پاسخگوی تمام شئون زندگی بشر است ومعتقد بود فقه پویا است و برای همه زمانها ومکانها قابل عمل است وزمان ومکان را در اجتهاد دخیل می دانست وبر این اعتقاد بود که مجتهد باید زمان شناس ومکان شناس باشد تا بتواند فقه را درست به فهمد و درست ارائه بدهد .

امام در فقه شیوه صاحب جواهر را می پسندید وفقه جواهری را به عنوان الگوی فقهاء مطرح  می ساخت  ومعتقد بود هرکس خواست فقیه شود باید مشی جواهری داشته باشد . امام در فقه بسیارمتعبد بود وقتی در یک مسئله وحکمی به یقین می رسید به آن پایبند بود وهرگز از آن گریز وصرفنظر نداشت.

 

امام واخلاص

امام رضوان الله تعالی علیه انسان مخلصی بود . اخلاص یعنی  فقط خداوند متعال را درنظر داشتن وتمام کار وتلاش خود را به او اختصاص دادن وغیر او را فراموش کردن  وخدارا در دل خود بزرگ داشتن وغیر خدا را در نگاه خود حقیر وناچیز انگاشتن. .امام بزرگوار به خدا عشق می ورزید وفقط به خدا فکرمی کرد وتمام حرکات وسکنات خود ، کار وتلاش خود وعزم واراده خود را خدا قرار داده بود ودر همین راستا حرکت می نمود  و بر آن بود که کلمه “الله” عُلیا شود وخدا بر زندگی حاکم گرد وخدا  را همه چیز  می دانست وغیر او را هیچ .

وقتی نمونه هایی از آرم جمهوری اسلامی به محضرش آوردند تا یکی را انتخاب کند ایشان همین آرم فعلی که ساختارش الله است را انتخاب کرد وفرمود: از این کلمه “الله” لذت نمی برید؟  یعنی کلمه الله برای او شیرین وبا جاذبه بود.

برای کلمه “الله” احترام قائل بود وبدون  طهارت و وضو دست نمی زد وبر آن بود تا دیگران هم احترام کنند وبدون طهارت دست نزنند .

آن روزی که خواستند فرانسه (نوفل لوشاتو) را ترک کنند از اهالی آنجا کسی عکس امام را آورده بود تا امام ذیل آن را امضا کند که ایشان به عنوان یادگاری داشته باشند .امام  بدون مضایقه امضاء فرمودند اما امضایش این بار فرق می کرد وکلمه “روح الله” نداشت  کسی از امام پرسید چرا این امضاء متفاوت است ؟ فرمود اینها معتقد به وضو نیستند ومن می ترسم بدون طهارت روی کلمه الله دست بزنند

یعنی امام به الله هم عشق می ورزید وهم احترام می گذاشت .واجبات ومستحبات الهی را انجام می داد واز محرمات ومکروهات برحذر بود وخود را مطیع محض  خدا قرار می داد وبرآن بود تا هرگزمعصیت نکند ودیگران را هم از تمرد ومعصیت الهی بر حذر می داشت ومی فرمود : “عالم محضر خدا است ودر محضرخدا معصیت نکنید.”

حاصل آنکه امام  با همه وجود در خدمت خدا بود وغیر خدا برایش مهم نبود . مال ومنال ومقام ، تعریف  وتمجید پیش او معنی نداشت وقدمی وحرکتی برای دنیا بر نمی داشت . خود را یک طلبه می دانست وهیچ پرستیژی برای خود قائل نبود وهیچ یک  از مظاهر دنیا نتوانست اورا از خدا دورکند .زندگی او مملو وپربود از خدا خدا خدا .

 

 

امام خمینی وتوکل

حضرت امام خمینی (ره) توکلش به خدا خیلی زیاد بود . توکل یعنی در امور زندگی به خداوند متعال تکیه نمودن وفقط از او کمک خواستن و خدا را مؤثر در کار خود دانستن و با اعتماد  به او کارها را شروع کردن و به پایان  بردن. امام بزرگوار در امور خود چه شخصی وچه اجتماعی وچه سیاسی به خداوند اعتماد داشت وهیچ قدرت دیگری برایش مطرح نبود نه قدرت مالی ونه قدرت سیاسی وحتی قدرت قومی وعشیره یی . وِرد زبان او “اتکال به خدا” بود .واگریک موردی به هر دلیلی غیر خدا مطرح می شد ومی فهمید که تکیه به غیر نموده خود را مستحق تنبیه می دانست .

نقل می کنند وقتی ازفرانسه به ایران برگشتند مدتی در تهران بودند بعد رفتند به قم . حین ورود به دفتر قدیمی اش که به کمک حاج شیخ حسن صانعی این پله ها را بالا میرفتند امام یک لحظه ایستاد فرمود: حاج شیخ حسن 15 سال پیش یک روزی از همین پله ها با هم می رفتیم شما یک سئوالی ازمن کردی یادت هست ؟ عرض کرد بله اقا فرمود سئوال چی  بود؟ عرض کرد من پرسیدم شما که قیام کردی یار وکمک نداری. یاران شما چه کسانی خواهند بود ؟ شما فرمودید یاران من در شکم مادران شان هستند وبعدا به کمک می آیند.

آنگاه امام فرمودند :  حاج شیخ حسن ! چون این جمله را گفته بودم خداوند مرا تنبیه کرد و گوش مرا گرفت واز کشور انداخت بیرون که چرا به غیر خدا توکل کردم .اگر در همان موقع در جواب شما می گفتم خدا یار وکمک من هست همان زمان پیروز می شدم و15 سال کار من تأخیر  نمی شد .

آری مردان خدا در توکل اینگونه اند واگر لغزشی برای شان اتفاق بیفتد به تنبیهات هم توجه دارند بل خود را شایسته تنبیه می دانند .

 

امام خمینی و ساده زیستی

امام خمینی (ره) ساده زیست بود  واز تشریفات زندگی به شدت پرهیز داشت.  مسکن او ، لباس او ، خوراک و پوشاک او ، ولوازم زندگی او بسیار ساده بود .  واین سادگی را به شدت مدیریت می نمود تا زندگی از مدار سادگی خارج نگردد .  البته ساده زیستی اش نه ازاین جهت بود که به زندگی خوب اعتقاد نداشت   و یا بهره مندی از دنیا را برای خود حرام می دانست . نه . بلکه از این جهت بود که انسان باید در زندگی ” قلیل المئونه وکثیر المعونه”  باشد وبا هزینه کم  منشأ بهره وکمک وخدمات بیشتر گردد .

هر چه استفاده  از دنیا  کمتر  محاسبه در قیامت آسانتر وزودگذرتر است  و هر چه خدمات وکمک بیشتر باشد پاداش وبهره های آخرتی بیشتر خواهد بود . واز سویی ایشان مرجع بود پس اگرزندگی او ساده باشد طلبه ها وفقرا که آن را می بینند فقر شان را  راحت تر تحمل می کنند وفقر  شان به آنها فشار نخواهد آورد.

وقتی می بینند که مرجع شان واستاد شان زندگی ساده دارد زندگی ساده خود شان گوارا می  شد . در واقع این کار نوعی همدردی با فقرا به شمار می آمد که این خود نوعی نگاه مثبت وبه نوبه خود دارای پاداش است . مضاف بر اینها رهبران دین ومسئولین در نظام  دینی نباید اهل تشریفات باشند وباید زندگی شان با ضعفای مردم همسان باشد  واین هم به نوبه خود الگویی برای دیگران بوده وقطعا پاداش فوق العاده اش در عالم آخرت محفوظ  خواهد ماند . ضمن اینکه بهره مندی از بیت المال برای مسئولان با ید به حد ااقل باشد چراکه استفاده ازبیت المال در قیامت محاسبه ویژه دارد .

گفته می شود که چندین سالی که امام در نجف بودند از کولر استفاده نکردند وخانه او  فاقد تلفن بود ومی فرمود هرگاه همه طلبه ها از اینها برخوردار شدند من هم می خرم . لباس اواز یک قیمت نازلی نباید بالاتر می رفت وهزینه زندگی شان هم ماهانه از میزان محدودی نباید بالا ترمی رفت .

اواخر عمرش در جماران از همین قاعده برخوردار بود ونباید زندگی شان ازمبلغی محدود ( پنجهزارتومان) بالاتر می رفت وپایان هرماه محاسبه می شد واز امام هزینه در یافت می گردید . از قضا یکماه این هزینه دو یا سه برابر شد امام اعتراض کرد وفرمود به احمد(فرزندش) بگویید بیاید وآمد وامام فرمود چرا هزینه این قدر بالا رفت ؟ مگراینجا خانه خان است ؟حاج احمد آقا عرض کرد نه آقا . هزینه خانه از آن حد مقرر بالاتر نرفت بلکه نرده ئی برای راهرو خانه اضافه کردیم که پول آهن وحق الزحمه جوشکار اضافه شد امام فرمود نرده نیاز نبود چرا اضافه کردید ؟ عرض کرد  بخاطر علی(نوه امام) که احیانا در تردد از راهرو به پایین پرت نشود. امام فرمود این علی شما آخر مارا جهنمی می کند .

منظور این است که امام هزینه را مدیریت می کرد تا بالا نرود وزندگی در همان مدار سادگی باقی بماند. آری  امام عزیز وعظیم الشأن ساده زیست بود .

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

شنبه ۲