حضرت فاطمه (س) وعبادت
حضرت فاطمه (س) وعبادت
الف. اخلاص در عبادت
مَنْ أصْعَدَ إلىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
هركس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوندمتعال بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید ( بحار، ج 67، ص 249، ح 25)
این نشان می دهد جذبه قوی عبادت را . یعنی عبادت وقتی خالص خالص شد دو جذبه پیدا می کند یکی آنکه لاهوتی می شود وبه سمت لاهوت صعود می کند تا به حریم ربوبی راه یابد ودیگر آنکه می تواند مصلحت الهی را برای صاحبش جذب نماید تاهمواره امور او بر اساس مصلحت الهی بگذرد .
وبه عبارتی عبادت خالص هم صعودی می شود تا در حریم کبریایی راه یابد وهم جاذبه نزولی می یابد تا رحمت ومصلحت خداوندی را جذب نماید.
در واقع هر عبادت خالص که صعود می کند در ازاء آن یک مصلحت نزول می کند. بی شک چنین عبادتی یک پویایی در زندگی فرد ایجاد می کند که دائم در حال داد وستد است .یک عبادت خالص می دهد ودر مقابل یک مصلحت تحویل می گیرد .
البته مصلحت همان فهم ودرک وتشخیص است وهمان نوری است که با آن آینده را می بیند وحقیقت ها وشایستگی زندگی را مشاهده می نماید وبر اساس آن هم مشی می نماید .یعنی شخص با عبادت خالص خیر وشر زندگی خود را می فهمد ودر حقیقت فرقانی برایش حاصل می شود که با آن فرقان فرق حق وباطل وفرق خیر وشر وفرق شیطان ورحمان وفرق مفید ومضر را درک می کند. واین نعمت بزرگی است که در سایه عبادت خالص به دست می آید .
ب. ارتباط با پروردگار
- رضایت الهی
وخُذ بِناصِیَتی إلی ما تُحِبُّ و تَرضی یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.
زمامم برگیر و مرا به آنچه که مایه محبت و خوشنودی توست نائل فرما یا ارحم الراحمین.
( حکمت نامه فاطمی، ص 374)
این خود نوعی تفویض و واگذاری اختیار زندگی خود به پروردگار عالم است ودخالت دادن خداوند در امور جزئی وکلی خود است .
- تفویض
اللهُمَّ فَوَّضتُ أمری إلَیکَ ، وألجَأتُ ظَهری إلَیکَ.
خداوندا ! کارم را به تو واگذار می کنم و ترا پشتیبان خود قرار می دهم.
علاوه بر تفویض ، پشتیبانی هم طلب می کند . افراد ضعیف در زندگی نیاز به حامی و پشتیبان دارند وبدون پشتیبان نمی توانند امور خود را بگذرانند . حال هرکسی برای خود پشتیبانی برمی گزیند یکی مال را دیگری والدین را سومی خویشان را چهارمی سمت ومقام را وخلاصه هر کس بر اساس تشخیص خود سراغ کسی می رود اما مومن در امور خود سراغ خدا می رود وخداوند را ظهر وپشتیبان خود قرار می دهد . ( حکمت نامه فاطمی، ص 374)
- اصلاح دنیا
وأصلِح لی دُنیایَ الَّتی فیها مَعاشی.
خدایا دنیایم که معیشت و زندگی ام در آن قرار دارد را اصلاح فرما.
( حکمت نامه فاطمی، ص 374)
اصلاح دنیا در واقع همان اصلاح معیشت است وهمان اصلاح امور زندگی است .
- ترس و خشیت الهی
وأسأَلُکَ خَشیَتَکَ فِی الغَیبِ وَالشَّهادَهِ.
خداوندا: از تو می خواهم تا ترس و خشیت خودت را در نهان و عیان نصیبم سازی.
( حکمت نامه فاطمی، ص 376)
از چیزهایی که باعث اصلاح امور زندگی می شود خشیت الهی است . انسانی که از خشیت خداوندی برخوردار است همواره در صدد هست تا زندگی خود را اصلاح نماید ودرست زندگی کند وخطا واشتباه وگناه ومعصیت در زندگی نداشته باشد .ونه تنها در علن وعیان خشیت دارد که در خفا ونهان هم خشیت دارد . بدیهی است چنین انسانی هم سعادت دنیا دارد وهم سعادت آخرت .
- اجرای عدالت
وَالعَدلَ فِی الغَضَبِ وَالرِّضی.
خداوندا ! عدالت را چه در حال خشم و چه در حال خشنودی از درگاهت مسئلت دارم.
( حکمت نامه فاطمی، ص 376)
خشم وخوشنودی هرکدام آسیبی برای عدالتند . انسان خشمگین نمی تواند به عدالت عمل نماید وانسان خوشنود هم نمی تواند به عدالت رفتار نماید. چون غضب ورضا دو مقوله احساسی وهیجانی هستند که شخص را از مدار عدالت خاج نموده و اورا به انحراف می کشند .
- رضای به قضای خداوند
وَ أسئَلُکَ الرِّضی بَعدَ القَضاءِ.
خداوندا! رضا به قضای خودت و خوشنودی به حکم قضاء را از در گاهت مسئلت دارم.
( حکمت نامه فاطمی، ص 376)