دغدغه پیامبر (ص) نسبت به حضرت زهرا(س)
ورد.
- دغدغه پیامبر (ص) نسبت به حضرت زهرا(س)
جابر ابن عبدالله انصاری گوید:
دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ فِي سَكَرَاتِ اَلْمَوْتِ فَانْكَبَّتْ عَلَيْهِ تَبْكِي فَفَتَحَ عَيْنَهُ وَ أَفَاقَ ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّةُ أَنْتِ اَلْمَظْلُومَةُ بَعْدِي وَ أَنْتِ اَلْمُسْتَضْعَفَةُ بَعْدِي فَمَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ غَاظَكِ فَقَدْ غَاظَنِي وَ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّنِي وَ مَنْ بَرَّكِ فَقَدْ بَرَّنِي وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْوَصَلَنِي وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَنِي وَ مَنْ أَنْصَفَكِ فَقَدْ أَنْصَفَنِي وَ مَنْ ظَلَمَكِ فَقَدْ ظَلَمَنِي لِأَنَّكِ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكِ وَ أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ رُوحِيَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو ظَالِمِيكِ مِنْ أُمَّتِي.
فاطمه(س) وقتی بر رسول خدا(ص) وارد گردید که حضرت در حال جان دادن بود فاطمه(س) خود را بر روی حضرت افکند و گریست حضرت چشم مبارک گشود و به خود آمد و فرمود: ای دختر جانم پس از من به تو ظلم می شود، پس از من تو را ضعیف می شمرند، هرکس تو را بیازرد مرا آزرده، و هر که تو را به خشم آورد مرا به خشم آورده، و هرکس تو را مسرور سازد مرا مسرور ساخته، و هرکس به تو نیکی کند به من نیکی کرده، و هرکس به تو ستم کند به من ستم کرده، و هر که به تو بپیوندد به من پیوسته و هر که از تو ببرد از من بریده، و هرکه به تو انصاف ورزد به من انصاف ورزیده، و هرکس به تو ظلم کند به من ظلم کرده است زیرا تو از من هستی و من از تو می باشم، و تو پاره ای از تن من و روح من هستی که در میان دو پهلوی من قرار داری سپس فرمود: از ظالمان امتم که به تو ستم می کنند به خدا شکایت می برم.( کشف الغمه ،ج 1 ،ص 489)
در این کلام نورانی دو نکته حائز اهمیت است یکی اوج دلبستگی و پیوستگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است؛ به گونه ای که غم او را غم خود، شادی او را شادی خود، آزار او را آزار خود، غیظ او را غیظ خود، نیکی به او را نیکی به خود، جفای او را جفای به خود، قطع و وصل او را قطع و وصل خود، انصاف به او را انصاف به خود، ظلم او را ظلم به خود و امثال آن می شمارد و او را پاره تن خود میداندوودیگر تصریح پیامبر به اینکه پس از او به فاطمه ظلم میشود، مورد استضعاف قرار میگیرد و چنان نسبت به این موضوع ناراحت و غمگین است و چنان دغدغه دارد که عزم شکایت به پروردگار می کند و با آن که پیامبر رحمت است اما ظلم به حضرت زهرا در نظر او چنان بزرگ است که باید شکایت شود آن هم شکایت به پروردگار عالم.