نقش روحانیت در دفاع مقدس
بسمه تعالی
نقش روحانیت در دفاع مقدس
نقش روحانیت در قالب چند نکته ارائه می شود:
- حضور روحانیت در تمام سطوح
- ارائه مشروعیت دفاع
- خدمتگذاری به رزمندگان
- تاثیر به سزا در پشتیبانی
- محراب عبادت نمودن جبهه ها
- خود را مسئول اول دانستن
- عاشق جبهه بودن وایجاد عشق نمودن
- توسعه معنویت در آحاد رزمندگان
- مبارزه با ستون پنجم
- نقش خانواده روحانیت
- حضور روحانیت در تمام سطوح
یعنی روحانیت در تمام سطوحش در میادین دفاع حضور داشتند از مراجع عظام تا آن طلبه مستقر در دور ترین آبادی کشور ، از علماء ، فضلاء ، اهل قلم ، اصحاب منبر ، طلاب در حال تحصیل ، حوزه های علمیه سراسر کشورتا نمایندگان ولی فقیه،امام جمعه ها ، امام جماعتها ، پیر وجوان ، شهری وروستایی همه وهمه در دفاع مقدس حضور داشتند. آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ، عارف نامدار آیت الله میرزاجواد آقا تهرانی هشتاد ساله باقد خمیده ، آیت الله قاضی دزفولی با آنکه چشم او کم نور بوده ورو به نابینایی می رفت وحتی آن روحانی اعمی وامثال شان که در ذهن دارم از مصادیق این سطوح اند.
یک روحانی اعمی از بروجرد که اصرار داشت به جبهه برود اما مسئولین مربوطه اجازه نمی دادند سر انجام به او گفتند تو نمی توانی مؤثر باشی وتازه کسی لازم است که شمارا حفاظت کند .
گفت می توانم مؤثر باشم چراکه اقامه جماعت می کنم ، روضه می خوانم ، خوش صدا هستم برای شان دعای کمیل که آن را کاملا حفظم می خوانم و… تاآنکه آنان را راضی کرد . وقتی به جبهه رفت وی را خط مقدم نبردند ، مدتی در پشت خط مقدم نگه داشتند واو متوجه شد واصرار کرد که او را به خط مقدم به برند وچنین شد . وقتی به خط مقدم رفت کمتر از یک هفته به شهادت رسید.
حاصل آنکه روحانیت در همه سطوح در میادین دفاع حضور داشتند.
- ارائه مشروعیت دفاع
در جبهه اسلامی که مسلمان ومومن در آن قرار دارد ومی جنگد ودفاع می کند مشروعیت برایش خیلی مهم است .اگر دغدغه نامشروعیت داشته باشد دستش به تفنگ نمی رود وروحیه جنگیدن را از دست می دهد .
چون او برای خدا می جنگد وبرای خدا دفاع می کند واوامر خدا را اجرا می کند واو جهاد فی سبیل الله می کند و او رضایت خدا برایش مهم است ؛ به ویژه زمانی از برخی شبهه وکنایه نامشروع بودن بشنود و به ویژه اگر با قلم و سخن بعضی مشروعیت دفاع زیر سئوال برود که در این صورت حضور در میدان ومبارزه با دشمن خیلی دشوار می شود.
اینجا است که دعوت مراجع به حضور در میدان ، تاکید علماء وفضلای حوزه بر شرکت در دفاع ، بسیج حوزه های علمیه وحضور دسته دسته از طلاب وروحانیون از سراسر کشور در جبهه وحضور نمایندگان ولی فقیه در استانها وامام جمعه ها در شهرستانها وتاکید علمای بلاد وروحانیون قری وقصبات بر رفتن به جبهه وخلاصه حضورعلماء وفضلاء وصاحبان قلم واصحاب منبر وطلبه ها ودیگر روحانیون در دفاع وحاضر شدن در خط مقدم برای مردم این معنی را مسلم می کند که رفتن به جبهه لازم ، مرضی الهی ، تکلیف دینی ، وظیفه شرعی و جهاد فی سبیل الله ومصداق بارز مشروعیت دفاع است .
تصور نشود مشروعیت دفاع موضوع کوچک وساده یی است نه بل خیلی مهم است .
صبح عاشورا حضرت اباعبدالله (ع) پس از نماز که همه یاران واهلبیت حاضر بودند برای سخنرانی قیام کرد واولین مطلبی که مطرح کرد این بود :
اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی اَذِنَ فی قَتلی وَ قَتلِکُم فی هذَا الیَومِ فَعَلَیکُم بِالصَّبرِ وَ القِتالِ .
خداوند تبارک وتعالی شهادت من وشما را در امروز اجازه فرمودند پس استوار باشید وبه قتال ودفاع به پردازید . (مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم، صفحه 234)
ملاحظه می شود با آنکه اصحاب حضرت از خواص بودند وبسیاری از حاضران از خانواده اش بودند وامام معصوم را باچشم خود می دیدند اما درعین حال حضرت بر آن شد دغدغه نامشروعیت احتمالی را از دلها پاک کند ومشروعیت آن را برای شان مسجل وقطعی نماید تا با استواری وخاطری جمع به قتال به پردازند .
حاصل آنکه مشروعیت در قتال برای مومن امر مهم است به ویژه زمانی که دشمن داخلی وخارجی به آن دامن بزنند و بالاخص ستون پنجم روی آن کار کند که در چنین شرائطی حضور مراجع عظام وعلماء قم وبلاد وعامه روحانیون در دفاع مشروعیت را قطعی ومسجل می نماید. پس ارائه مشروعیت دفاع نقش دیگر روحانیون بود.
- خدمتگذاری به رزمندگان
اگر چه معروف است که روحانیون در جبهه نقش تبلیغی ویا نقش رزمی ویا نقش رزمی -تبلیغی داشتند اما حقیقت این است که آنان نقش خدمتگذاری به رزمندگان داشتند. یعنی همان روحانی تبلیغی در خدمت رزمندگان بود وهمان روحانی رزمی هم در خدمت رزمندگان وهمچنین آنانی که رزمی تبلیغی بودند آنها هم در خدمت رزمندگان بودند
ومنظور از روحانی تبلیغی روحانیونی هستند که بالباس روحانیت در جبهه حضور می یافتند وکارهای فرهنگی ودینی می کردند ؛ نظیر اقامه جماعت ، سخنرانی ، بیان احکام شرعی ومعارف دینی ، پاسخ به سئوالات وشبهات واجرای مراسم اهلبیت ومراسم دعا وتوسل وزیارات وامثال آن.
ومنظور از روحانی رزمی روحانیونی هستند که لباس روحانی را از تن بیرون آورده لباس نظامی پوشیده مثل سایر نظامیان کار نظامی می کردند ، نگهبانی می دادند ، در سنگر ها خط نگهداری می نمودند ، ماموریت نظامی رفته ویا دیده بانی می نمودند ودر هنگام عملیات ، حمله ودفاع مثل یک رزمنده می جنگیدند.
ومنظور از روحانی رزمی تبلیغی روحانیونی هستند که لباس رزم می پوشیدند اما عمامه بر سرداشتند تا هویت روحانی بودن شان مصون بماند که این گروه هم کار روحانیون تبلیغی را برعهده داشتند وهم کار روحانیون رزمی را . یعنی به گاه تبلیغات تبلیغات می کردند وبه گاه رزم می رزمیدند ومی جنگیدند.
بله این نقشها همه درست وشکرخدا روحانیون این نقشها را به نحو احسن ایفا نمودند اما حقیقت این است که روحانیون برای خدمت به رزمندگان به جبهه می رفتند که تبلیغات یک نوع خدمت ورزم هم یک نوع خدمت دیگر به آنها بود ، گپ وگفت داشتن ، پای درد دل شان نشستن ، گره مشکلات شان را حل کردن ، حتی در کار شخصی شان نظیر شستن لباس وظروف ، نظافت سنگر ودهها امور دیگر یارشان بودن ، در غم وشادی شان شریک بودن همه وهمه مصادیق دیگری برای خدمت به رزمندگان بود.
روحانیون برای رزمندگان مثل یک برادر وپدر ودوست بسیار صمیمی در خدمت شان بودند. و خلاصه روحانیون خود را خدمتگذار رزمندگان می دانستد ودر این راه از هیچ کوششی دریغ نداشتند.
- تاثیر به سزا در پشتیبانی
وضعیت دولت در تامین وتجهیز جبهه ها خوب نبود نه از نظر سلاح وامکانات و نه از نظر نیروی انسانی ونفرات.
و با توجه به نوپا بودن دولت وتحریم شدیدایران توسط ابرقدرتها از نظر خرید تسلیحات وادوات وامکانات جنگی ودر مقابل دشمن مهاجم از همه امکانات روز برخوردار وکشورهای شرقی وغربی به آن کمک می کردند وعلاوه بر تجهیز امکانات نظامی واطلاعاتی ومالی کمک انسانی هم می نمودند واعزام نیرو هم داشتند.
لذا لازم بود که مردم به میدان بیایند تا هم نیروی انسانی به میدان بفرستند وهم کمک مالی نمایند.
از این روهم نیروی انسانی تحت عنوان بسیج به جبهه ها اعزام می نمودند وهم درپی آن اغذیه والبسه وامکات پشتیبانی ارسال می نمودند.
که روحانیون وعلماء از این جهت نقش تمام وکامل داشتند. نمایندگان ولی فقیه در استانها وسازمانها ونهاد ها وائمه جمعه شهرستانها وامامان جماعت مساجد وروحانیون بلاد وقصبات وحتی روحانی دورترین روستا به جذب امکانات ونفرات می پرداختندودر این راه دهها هزار نیرو تحت عنوان بسیج نوبت به نوبت به جبهه ها اعزام می شدندومردم بخاطر اعتماد به روحانیون واحساس تکلیف شرعی نسبت به جبهه ها مستمرا کمک می نمودند ودر همین راستا بخش عظیمی از عِدّه وعُدَّه جنگی از این طریق تامین می گردید .
وقتی آیاتی همچون صدوقی در یزد ، اشرفی اصفهانی در کرمانشاه ، دستغیب در فارس ومدنی در آذربایجان واحسان بخش در گیلان و روحانی در مازندرا ن وطبسی در خراسان وبزرگان دیگر درسایر استانها از مردم کمک می خواستند سیل کمکها به جبهه ها سرازیر می شد .
خلاصه مراجع عظام وعلمای اعلام وروحانیون بلاد در پشتیبانی جبهه ها از نظر نفرات وامکانات بسیار مؤثر بودند.
- محراب عبادت نمودن جبهه ها
جبهه هایی که مسلمان در آن می جنگد محراب عبادت است چون رزمندگان با اخلاص وبا توجه به خدا واینکه کار شان جهاد فی سبیل الله است می جنگند.
لذا دائم توجه به خدا دارند نماز شب می خوانند ، مناجات شبانه دارند ، تلاوت قرآن دارند ، دعامی خوانند ، درمراسم دعا نظیر مراسم دعای کمیل ، ندبه ، توسل ، زیارت عاشورا وعهد وامثال آن شرکت می کنند ، مراسم اهلبیت بر پا می کنند ، روضه می خوانند واشگ می ریزند واقامه جماعت دارند وخلاصه در جبهه ها ضمن مبارزه ورزم وجنگ زیاد به یاد خدا وتوسل به اهلبیت هستند .
وروحانیون از این نظر نقش فعال داشتند یعنی تلاش در جهت افزایش فضای معنوی با رفتار وبا گفتارشان .
روحانیو ن از فرصتها استفاده می کردند وفضای معنوی را تقویت می نمودند . یعنی به وقت موعظه موعظه و به وقت اقامه جماعت اقامه جماعت ، به وقت مراسم دعا دعا و به وقت روضه وزیارت عاشورا زیارت عاشورا وبه وقت عملیات هم عملیات حتی از تذکرات ونصیحت در سنگرها به صورت انفرادی دریغ نداشتند .
در مجموع روحانیون از همه ظرفیتها برای افزایش معنویت ومحراب عبادت شدن جبهه ها تلاش می نمودند.
واز قضا همین روحیه معنوی بسیار مهم بود وحتی کاشناسان جنگ معتقدند پیروزی ها 75% مرهون همین فضای معنوی وروحیه معنوی بود.
- خود را مسئول اول دانستن
در هر کار ی گاه انسان حس مسئولیت می کند وگاه خیلی احساس مسئولیت می کند وگاه حس می کند او مسئول اول است .
جریان جنگ به گونه یی بود که هرکسی نسبت به آن احساس مسئولیت داشت وبرخی هم خیلی احساس مسئولیت داشتند اما روحانیت نسبت به جنگ احساس می کرد که مسئول اول است .
روحانیت هم از نظر عقلی وهم عرفی وهم شرعی به گونه یی بود که کوتاهی در این امر را بر نمی تابید وتصورش این بود که عند الله در صورت کوتاهی مؤاخذه شدید خواهد شد .
از این رو بود که بیش از هر طائفه دیگری هم حضور داشت وهم شهید و جانباز داد .
درست مثل انسانی که خانه اش دچار حریق شد و خودش ودیگران دست به دست هم دادند تا آتش را خاموش کنند .
اگر چه باهم خاموش کردند ومی کنند اما صاحب خانه در این میان بیشتر فریاد می زند وبیشتر هیجان دارد وبیشتر می دود وبیشتر از دیگران حضور دارد.
جریان جنگ این چنین بود ، همه آمدند اما روحانیت وضعیت فوق العاده داشت . او احساس می کرد در آتش جنگی که دشمن علیه این کشور برافروخت تا ایران را تحت سلطه خود بگیرد واسلام وحکومت نوپای جمهوری اسلامی را ازمیان بردارد او بیشتر مسئولیت دارد بل مسئول اول است .
روحانیت که اسلام و جمهوری اسلامی در حقیقت ناموس او بود ومردم این نظام را به چشم روحانیت می دیدند می بایست که بیش از دیگران احساس مسئولیت کند وهم بیشتر در میدان باشد و بیش از دیگران هم هزینه کند که چنین کرد و امروز آمار حضورش وآمار شهداء وجانبازانش نشان می دهد که چنین بود.
- عاشق جبهه بودن وایجاد عشق نمودن
فقط این نبود که روحانیت حضور در دفاع را تنها یک تکلیف شرعی وملی بداند بل علاوه بر آن به جبهه عشق می ورزید وجبهه محبوب او بود واین محبوبیت یا بخاطر فضل جهاد وشهادت ویا بخاطر اجر وپاداش معنوی و اجر آخرتی ویا بخاطر جذبه شیرین جبهه ها ویاهرچه که بود اینها عاشق بودند .
البته جبهه ها یک جاذبه معنوی داشت که افراد را می کشید ومومنین سر شار از ایمان با جاذبه جبهه به جبهه می رفتند ومی ماندند واگربه هر دلیلی به خانه بر می گشتند باز سریعا به جبهه باز می گشتند .
مَثَل جبهه مَثَل سفر مکه وپیاده روی اربعین است . آنهایی که مکه رفتند می دادند مکه یک جاذبه شیرین معنوی دارد که حاجی در مکه تصمیم جدی می گیرد هرساله این سفر را برود و یا آنهایی که پیاده روی اربعین رفتند می دانند که این پیاده روی چنان پر جاذبه وشیرین هست که انسان دوست دارد هر ساله به هر قیمتی شد برود.
وجبهه این چنین بود . همه به ویژه روحانیون این چنین بودند که عاشقانه وسراسیمه به میدان می رفتند واین نه فقط بخاطر حس تکلیف ویا پاداش ودرجات آخرتی بل بخاطر جذبه ذاتی جبهه هم بود .
حاصل آنکه روحانیون باعشق وعلاقه وبا افتخار وبدون چشمداشت چیزی به میدان می رفتند .
- توسعه معنویت در آحاد رزمندگان
حضور روحانیون موجب افاضه معنویت به رزمندگان بود وخود رزمندگان هم در صددکسب معنویت از آنان بودند . یعنی هم سخن روحانیون وهم سیره ورفتار شان مایه معنویت بود وبه همین خاطر بر آن بودند تا به نحوی عمل کنند که موجب افزایش معنویت افراد شوند واز سوی دیگر افراد هم به گونه یی خود را به آنها نزدیک می نمودند تا از معنویت کلام شان ومعنویت رفتار شان بهره به برند .
اصولا به هر رزمنده یی وحتی فرماندهان دیدار کنی احدی از روحانیون را معرفی می کنند واز او تعریف می کنند ومدعی هستند که وی در آنها اثر گذار بود وحتی برخی فرماندهان برخی روحانیون را الگوی خود معرفی می کنند .
رحمت خدا بر شهید بزرگوار سردار صیاد شیرازی هروقت به جبهه می رفت در قم با آیت الله بهاء الدینی (ره) دیدار می کرد وهر وقت از جبهه بر می گشت هم با ایشان دیدار می نمود. واین نبود مگر برای کسب معنویت وافزایش انرژی معنوی.
ومشابه ایشان صدها نفر از ارتش وسپاه ونیروی انتظامی وبسیج ودیگران این مرام را داشتند.
حاصل آنکه روحانیون برای افاضه معنویت به رزمندگان وبرای تاثیر معنوی وروحی در آنان حضور در میدان جنگ داشتند.
- مبارزه با ستون پنجم
از نقشهای مهم روحانیون مبارزه با ستون پنجم بود کسانی که داخل کشور چه در جبهه وچه در پشت جبهه به نفع دشمن کار می کردند وعلیه دفاع مقدس تبلیغ می نمودند . تلاش می کردند تا اعتقاد مردم نسبت به دفاع مقدس را سست کنند و از حضورشان در جبه ها ممانعت کنند واز کمک ویاری به جبهه سرباز زنند .
اینها با انواع شگرد وحیله وتبلیغات مسموم توان دشمن را غیر قابل شکست قلمداد می کردند توان نظامی ایران را ضعیف نمایش می دادند ویا اصل دفاع را نامشروع جلوه می دادند وخلاصه با انواع حیله وتزویر به نفع دشمن کار می کردند ودر جهت تضعیف قوای خودی تلاش می نمودند .
روحانیون با تمام قوا مقابل شان می ایستادند و وبا بیان وقلم نقشه شان را نقش بر آب می نمودند ورشته شان را پنبه می نمودند . خلاصه از نقشهای مهم روحانیون مبارزه با ستون پنجم بود .
- نقش خانواده روحانیت
در پایان نباید از نقش بسیار مؤثر خانواده های روحانیون غافل بود چرا که آنها با استقامت وصبوری وهمکاری وهماهنگی با شوهر های شان این بستر را فراهم کردند تا آنها با خاطری آسوده ماه ها بل سالها در جبهه به سر به برند وایفای نقش کنند .
اکثر روحانیون حاضر در جبهه ها از روحانیون جوان بودند که دارای بچه های کوچک و قد ونیم قد بوده که اکثر همین ها فاقد خانه های ملکی بودند و مستاجر خانه به دوش آن هم فاقد حقوق با شهریه بسیار اندک که این خانواده ها توا نستند زندگی را مدیریت کنند ، بچه ها را بزرگ کنند و به مدرسه بفرستند وکارهای تربیتی شان را انجام دهند .
خلاصه همسران این روحانیون در این شرایط سخت زندگی فقیرا نه توا نستند با صبوری واستقامت وحوصله و بی منت وبا روی خوش زندگی را اداره کنند تا آنان راحت وآسوده بتوانند در جبهه ها به انجام وظیفه به پردازند .حقا خانواده روحانیون نقش مؤثری در دفاع مقدس ایفا نمودند.