صفحه اصلی / اداری، اجتماعی / امام باقر (ع) و چند نکته از رفتار اجتماعی

امام باقر (ع) و چند نکته از رفتار اجتماعی

امام باقر (ع) و چند نکته از رفتار اجتماعی

۱- چگونگی رفتار با منافق
امام باقر (ع): صانِعِ المُنافِقَ بِلِسانِکَ
بامنافق در حد زبان ، وفاق وسازش داشته باش (سازش بامنافق را به دل راه نده). (تحف العقول ، ج۲، ص۲۱)
یعنی با او وفاق وسازش دلی نداشته باش پس اگر با او نرمی و ملایمت نشان می دهی در همان حدود زبان باشد ونباید وفاق با او به دل راه پیدا کند ؛ چون اگر وفاق با منافق به دل راه یابد وانسان با عمق دل با او سازش کند آسیب خواهد دید .
چون رفتار منافق تصنعی وغیرواقعی بوده و از عمق دل نخواهد بود یعنی وفاق منافق که با وفاق مومن همجنس وهمطراز نیست ودر نتیجه توافق مومن ومنافق مفید ومؤثر نخواهد بود . زیرا منافق بیمار است وشما اگر به بیمار تلخ زائقه ، عسل هم بدهی آن را تلخ خواهد پنداشت .
پس وفاق واقعی شما برای او مفید نخواهد بود وحتی برای شما هم مفید نخواهد بود .
آری آن وفاق وسازشی که با مومن خواهد بود با منافق نخواهد بود چراکه عکس العمل مثبت نخواهد داشت وچنانکه گفته شد عکس العمل منفی به بار خواهد آورد .
۲- سازش با مومن خالصانه باشد
امام باقر (ع): وَاَخلِص مَوَدَّتَکَ لِلمُومِنِ (تحف العقول ، ج۲، ص۲۱)
مودت وهماهنگی ات با مومن خالصانه باشد .
یعنی اگر دست وفا ق وسازش با او دادی از عمق دل باشد چون سازش او با شما هم خالصانه واز عمق دل واز سرشت وجودش خواهد بود . پس وفاق واقعی ودلی شما ، وفاق واقعی او را در پی خواهد داشت .وفاق شما از جنس وفاق او و وفاق او از جنس وفاق شما خواهد بود .
قطعا دو وفاق همجنس وهمطراز مفید ونتیجه دار خواهد بود بر خلاف وفاق منافق که با وفاق مومن همجنس وهمطراز نخواهد بود ودر نتیجه توافق مومن ومنافق مفید ومؤثر نخواهد بود .
آری وفاق بامومن خودش یک نعمت است مضاف بر آنکه رحمت وعنایت خداوند را هم در پی خواهد داشت . خداوند به انسان خیر خواه که از سر خیر وفاق نشان می دهد خیر وبرکت خواهد داد .
۳- همنشینی نیک با یهودی
امام باقر (ع): وَ اِن جالَسَکَ یَهُودِیٌّ فَاَحسِن مُجالَسَتَهُ . (تحف العقول ، ج۲، ص۲۱)
اگر یک یهودی با تو همنشین شد پس با او همنشین نیکو باش
چراکه اولا ادب انسانی ایجاب می کند که با انسان مقابل خوب باشی به ویژه انسانی که قصد اذیت و آزار ندارد بل فقط با شما از نظر فکری متفاوت است اما از نظر انسانی با شما یکی است وقصد سویی هم ندارد .
همین که او به تو اعتماد کرد وهمنشینی با شما را بر گزید در مقابل باید عکس العمل مثبت به او نشان دهی . او شما را شایسته همنشینی دانست وبا شما همنشین شد شما هم باید به این کارش احترام قائل شوی وبا همنشینی نیک پاسخ اعتماد او را بدهی . ضمن اینکه غیر مسلمان همواره باید از مسلمان رفتار نیک به بیند تا درخاطره او یاد خوش باقی بگذارد .
البته این سخن مربوط به آن یهودی است که قصد خصومت ودشمنی وعناد نداشته باشد وگرنه رفتار متفاوت خواهد بود .

۴- آمیختگی علم وحلم
امام باقر (ع): ماشیبَ شَیءٌ بِشَیءٍ اَحسَنُ مِن حِلمٍ بِعِلمٍ. (تحف العقول ، ج۲، ص۲۱)
هیچ مخلوط وآمیخته یی نیکوتر از آمیختگی حلم باعلم نیست .
علم دانش است وحلم منش ودانش به چنین منشی نیازمبرم دارد . چراکه مخاطب اهل علم انسانهای جاهل ونادان هستند و شخص عالم تا بتواند علوم را به جاهل منتقل کند دشواری هایی را باید تحمل کند . گاه جاهلی به آسانی نمی تواند مطلبی را درک کند وگاه بد می فهمد وگاه به خاطر بد فهمی مجبور می شود مدام سئوال کند وحتی سئوال خیلی ساده واحیانا نامربوط داشته باشد که نشان می دهد به سختی می توان به او فهماند .
وخلاصه این عالم در انتقال یک مفهوم وتفهیم یک مسئله به جاهل با مشکل مواجه می شود هم مشکل فهم او وهم مشکل رفتار بد او و حتی شرائط گاه به گونه یی است که نه می تواند با او دعوا کند نه می تواند او را بزند ویا ملامت کند ونه می تواند حتی او را به حال خود وابگذارد واو را ندید بگیرد پس به ناچار در این گیر ودار باید خویشتن دار باشد ورفتار جاهلانه او را به جان بخرد تا بتواند مفهوم ومسئله یی را به او بفهماند.
حال اگر عالمی حلم نداشته باشد قطعا در همان گام نخست یا او را رها می کند وبه حال خود وا می گذارد ویا با او دعوا ونزاع می کند واحیانا ممکن است به توهین وبد مرامی هم کشیده شود .
اینجا است که عالم نتوانسته به وظیفه عالمی خود عمل کند وبه رسالت خود که همان تعلیم وتفهیم است جامه عمل به پوشاند واینجا است که حلم به داد می رسد واینجا است که حلم هنر خود را نشان می دهد وبه کمک عالم می شتابد که در حقیقت هم کمک عالم می شود چون رسالت خود را با کمک حلم انجام داد وهم کمک جاهل می شود چراکه توانسته مجهول او را به معلوم تبدیل نماید .

۵- دوست نوعی خویشاوند است
امام باقر (ع): صُحبَهُ عِشرینَ سَنَهً قَرابَهٌ . (تحف العقول ، ج۲، ص۲۲)
رفاقت بیست ساله نوعی خویشاوندی است .
خویشاوندی پیوندی فطری ودرونی است ، خویشاوندی پیوند استواری است که در نهاد شان تعبیه شده ودر سرشت شان عجین گردید . اقرباء وخویشان همه شان به نحوی پیوند ذاتی ودرونی دارند.
اما پیوند دوستی پیوند عارضی است ، پیوندی است که ریشه در عمق ندارد بل ریشه در دیدار مکرر ومستمر دارد . یعنی دو نفر بیگانه که به هم می رسند وتصمیم می گیرند که دایم با هم باشند وهمواره دیدار داشته باشند وهمنشین باشند به نحوی که روزانه یا هفته یی مکرر باهم باشند نشست داشته ویا همسفره وهم غذا وهمسفر وهمراه وهمبازی وهمنشین و هم کلام باشند .
که بر اثر تکرار واستمرار این مؤانست ومجالست ومعاشرت روح دوستی پدید می آید ودلها به هم گره می خورد وعلاقه به هم در دلها تثبیت می گردد .وارتباط قلبی با هم پیدا می کنند .
این ارتباط قلبی واین علاقه فیما بین را “پیوند دوستی” گویند . پس دوستی نوعی پیوند است اما پیوند عارضی ومصنوعی که از ارتباط مکرر ومستمر ریشه می گیرد ولکن پیوند خویشاوندی پیوند اصلی وفطری وذاتی است که ریشه در ذات وسرشت وجان وقلب دارد .
بله همین دوستی که پیوندش عارضی است اگر به بیست سال وبیشتر برسد دیگر عارضی نیست بلکه در جان وجوهره شان نفوذ کرده وبه نوعی در نهاد شان ریشه دوانده به نحوی شبیه پیوند خویشاوندی می شود.
اینجا است که امام می فرماید : پیوند دوستی بیست ساله نوعی خویشاوندی است چرا که این پیوند بخاطر استمرار وگذشت زمان در جان شان نهادینه شده ودر واقع حالت “طبیعت ثانویه” می یابد .

۶- وجود ذیجود
امام باقر (ع): اِنِ استَطَعتَ اَن لاتُعامِلَ اَحَداً اِلّا وَلَکَ الفَضلُ عَلَیهِ فَافعَل. (تحف العقول ، ج۲، ص۲۲)
اگر توان آن را داری که با هیچکس معاشرت نکنی مگر آنکه او را مورد احسان ومحبتت قرار دهی همان کن .
وجود انسان باید ذیجود باشد وانسان باید وجودی بهره ور داشته باشد تا بندگان خدا از این وجود بهره مند شوند به گونه یی که پیش از آنکه خود از دیگران بهره ببرد دیگران از او بهره به برند . از علم او ، از مال او ، از مقام او ، از قلم او ، از قدم او ، از زبان او و خلاصه از همه ظرفیتهای وجودی او هرکس به نحوی استفاده کند .
آری زیبنده است که انسان وجودی ذیجود داشته باشد تا همه از جود این وجود حظی داشته باشند . امام باقر (ع) با این سخن نغز وحکیمانه برآن است تا کمال جود انسان را به نمایش بگذارد ونشان دهد که انسان می تواند به جایی برسد که به نحوی به همه مرتبطین خود خدمتی برساند .
واگر انسان اراده کند تا به هر صورت ممکن به کسی خیری رساند راه باز است ومی تواند واین بستر برایش فراهم می شود .
یعنی در جهت خدمت به دیگری حرکت کند واز همه ظرفیتهای در اختیار اعم از دست وپا وزبان وچشم واستعداد وهنر ، وجاهت ، مقام ، مال ومنال و… استفاده نماید و خداوند متعال هم بستر کار را فراهم می کند .
امام (س) با این سخن برآن است تا روح انسان را تا آن اندازه آماده کند که به هر کس (که به نحوی با او معاشرت دارد) خدمتی برساند وبه انسان بفهماند که تومی توانی وخداوند متعال هم در این مسیر به تو کمک می کند واساسا این کار باید به عنوان یک خُلق ویک منش ویک شیوه ویک اصل در زندگی مطرح باشد.
وخلاصه هر انسانی باید بنا را بر این بگذارد که در زندگی “وجودی ذیجود” داشته باشد .

درباره admin

این مطالب را نیز ببینید!

برای دوستت رحمت باش

برای دوستت رحمت باش امام سجاد (ع) فرمود : … وَکُن عَلَیهِ رَحمَهً وَلا تَکُن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیامبرخدا در جواب کسی که پرسیده بود كدام یک از اعمال بافضيلت تر است؟ فرمود: اِطعَامُ الطَّعَامِ وَ اِطيَابُ الكَلَامِ. غذا دادن و سخن پاکیزه گفتن. (وسائل ، ج24، ص289، باب 26)