بیست وسه حدیث در وصف زهرای اطهر(ع)
- آفرینش نور فاطمه (س) پیش از آفرینش زمین وآسمان
امام صادق (ع)فرمود:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَِیاللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ):
خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ .
فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَلَيْسَتْ هِيَ إِنْسِيَّةً ؟
فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ.
قَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ كَيْفَ هِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ ؟
قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ إِذْ كَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ.
قِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ أَيْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ؟
قَالَ كَانَتْ فِي حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ .
قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَمَا كَانَ طَعَامُهَا؟
قَالَ التَّسْبِيحُ وَ التَّهْلِيلُ وَ التَّحْمِيدُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِي مِنْ صُلْبِهِ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِي.
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
نور فاطمه پیش از آفرینش زمین و آسمانها آفریده شد.
یکی از مردم پرسید ای پیامبر خدا، بنابراین فاطمه از جنس بشر نیست؟
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ او فرمود:
فاطمه حورائی است درسلک بشر.
پرسیدند ای پیغمبر خدا! چگونه میشود که زهرا حوریه و انسان باشد؟
فرمود: پیش از اینکه پروردگار متعال، حضرت آدم را خلق نماید ـ در آن هنگام که خلایق به صورت ارواح بودند ـ فاطمه را از نور خود خلق کرد و چون آدم را آفرید، [نور] فاطمه را به او ارائه نمود. سئوال شد ای پیامبر خدا! فاطمه در آن هنگام کجا بود؟
فرمود: نور او در میان یک ظرف کوچکی در زیر ساق عرش جای داشت.
پرسیدند ای رسول خدا! غذای وی چه بود؟
فرمود: سبحاناللَّه، و لاالهالّااللَّه، و الحمدلله. وقتی که پروردگار متعال، آدم را آفرید، مرا از صلب او قرار داد و دوست داشت فاطمه را از صلب من قرار دهد. (معانیالاخبار، ج٢، ص۴١٩)
- مکالمه جنین فاطمه (س) با مادر
امام صادق (ع)در جواب مفضل ابن عُمَر که پرسیده بود ولادت فاطمه (س) چگونه بود فرمود:
إِنَّ خَدِيجَةَ لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ هَجَرَهَا نِسْوَةُ قُرَيْشٍ فَكُنَّ لَا يَدْخُلْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يُسَلِّمْنَ عَلَيْهَا وَ لَا يَتْرُكْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِيجَةُ لِذَلِكَ وَ كَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَيْهِ فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَتْ فَاطِمَةُ تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ كَانَتْ تَكْتُمُ ذَلِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ.
فَدَخَلَ عَلَيْهَا يَوْماً فَسَمِعَ خَدِيجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ فَقَالَ لَهَا يَا خَدِيجَةُ مَنْ تُحَدِّثِينَ ؟
قَالَتِ الْجَنِينُ الَّذِي فِي بَطْنِي يُحَدِّثُنِي وَ يُؤْنِسُنِي.
قَالَ يَا خَدِيجَةُ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُبَشِّرُنِي بِأَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَة.
هنگامی که حضرت خدیجه با پیامبر اکرم(ص) ازدواج کرد، زنان قریش با او قطع رابطه کردند و به خانه او نرفتند و به وی سلام نمی کردند و اجازه ندادند هیچ زنی با او در ارتباط باشد. خدیجه از این مسئله ناراحت شد؛ و هم و غم او بهخاطر پیامبر بود. وقتی که به فاطمه سلاماللَّهعلیها حامله شد، حضرت فاطمه در شکم او با او سخن میگفت و او را به صبر و شکیبایی دعوت مینمود و خدیجه این را از پیامبر(ص) مخفی میکرد.
پس روزی پیامبر(ص) بر او وارد شد و شنید که خدیجه(س) با فاطمه(س) سخن میگوید. فرمود: ای خدیجه! با چه کسی سخن میگویی؟
گفت: این کودکی که در شکم من است با من انس گرفته و سخن میگوید.
فرمود: ای خدیجه! جبرئیل به من بشارت داد که او دختر میباشد و پا ک و با برکت خواهد بود و خدا نسل مرا از او قرار خواهد داد. (امالی، شیخ صدوق، ص۵٩٣)
- چرا به زهرای اطهر(س) فاطمه ومنصوره گفته شد؟
جبرئیل در جواب پیامبر (ص) که پرسیده بود چرا به زهرا(س) در زمین فاطمه ودر آسمان منصوره گفته شد گفت:
سُمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِيَ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ» يَعْنِي نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّيهَا.
زهرا (س) بدین سبب در زمین «فاطمه» نامیده شده که شیعیان خود را از جهنم رهایی میبخشد، و دشمنانش از محبت وی بیبهره خواهند بود و در آسمان بدین جهت «منصوره» است که طبق آیه ” يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ”فاطمه (س) با نصرت خداوند به یاری ونصرت محبین خود می پردازد خداوند فرموده: «در آن روز (قیامت) مؤمنان بهجهت یاری خدا که هر فردی را بخواهد یاری دهد خرسند میشوند»؛ منظور از این یاری همان نصرتی است که فاطمه به دوستان خویش خواهد کرد.
(معانیالاخبار، ج٢، ص۴٣٠)
-
چرا به زهرای اطهر (س) ” مُحَدَّثَه ” گفته شد؟
امام صادق (ع) فرمود:
إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» يَا فَاطِمَةُ «اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» فَتُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا.
فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ ؟
فَقَالُوا إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ.
فاطمه(س) از آن جهت محدثه نامیده شد که فرشتگان بر او فرود میآمدند و با او گفتوگو میکردند، همانگونه که با مریم بنت عمران گفتوگو میکردند، آنها به فاطمه میگفتند: «ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزیده و از پلیدیها تطهیر نموده و تو را بر زنان دو عالم برتری داده است.
پس ای فاطمه! خدایت را سپاسگزار بوده وی را عبادت نما. بله حضرت فاطمه (س) وفرشتگان با یکدیگر گفتوگو میکردند.
شبی فاطمه(س) به آنها گفت: آیا آنکه در این آیه، نسبت به زنان دو عالم، فضیلت و برتری داده شده مریم دختر عمران نیست؟
فرشتگان گفتند: مریم بزرگ و برگزیده زنان زمان خود بود، ولی خداوند تو را سیده تمامی زنان عالم خودت وعالم او وسیده زنهای اولین و آخرین قرار داد. (بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٨)
- ورودپیامبر بر فاطمه (س) پایان هر سفر
أَبُو ثَعْلَبَةَ ْخُشَنِيگوید:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ يَدْخُلُ عَلَى فَاطِمَةَ فَدَخَلَ عَلَيْهَا فَقَامَتْ إِلَيْهِ وَ اعْتَنَقَتْهُ وَ قَبَّلَتْ بَيْنَ عَيْنَيْهِ. ابوثعلبه خُشنی گوید: هرگاه رسول خدا از مسافرتی بازمیگشت، ابتدا به نزد دخترش فاطمه میرفت، و چون بر او وارد میشد، فاطمه برمیخاست و پیامبر را در آغوش میگرفت و میان دو چشم او را میبوسید. (بحارالانوار، ج۴٣، ص۴٠)
- فاطمه (س) برگزیده زنهای عالم
پیامبر (ص) خطاب به امام علی (ع) فرمود:
يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَشْرَفَ عَلَى الدُّنْيَا فَاخْتَارَنِي مِنْهَا عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِينَ ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّانِيَةَ فَاخْتَارَكَ عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِينَ بَعْدِي ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّالِثَةَ فَاخْتَارَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ عَلَى رِجَالِ الْعَالَمِينَ بَعْدَكَ ثُمَّ اطَّلَعَ الرَّابِعَةَ فَاخْتَارَ فَاطِمَةَ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ.
ای علی! بهدرستی که خداوند در دنیا نظارهای نمود و از میان مردان، مرا بر جهانیان برتری و فضیلت بخشید، و پس از آن نظاره دیگری کرد و تو را پس از من، بر جهانیان برتری بخشید، سپس برای بار سوم نظاره نمود و فرزندان تو، ائمه اطهار را پس از تو، بر مردان جهانیان برتری عطا فرمود، پس در مرتبه چهارم توجه دیگری نمود و فاطمه را برگزیده، بر زنان عالمیان برتری و فضیلت بخشید. (بحارالانوار، ج۴٣، ص٢۶)
- تبریک فرشتگان بر ازدواج علی(ع) و فاطمه (س)
امام صادق (ع) فرمود:
… ثُمَّ نَادَى مُنَادٍ أَلَا يَا مَلَائِكَتِي وَ سُكَّانَ جَنَّتِي بَارِكُوا عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَبِيبِ مُحَمَّدٍ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ فَقَدْ بَارَكْتُ عَلَيْهِمَا أَلَا إِنِّي قَدْ زَوَّجْتُ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَيَّ مِنْ أَحَبِّ الرِّجَالِ إِلَيَّ بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِين.
…منادی ندا داد: ای ملائکه و ای سا کنین بهشت من! ازدواج علیبنابیطالب را که حبیب محمد است با دختر محمد تبریک گویید؛ زیرا من هم به ایشان تبریک گفتهام. آگاه باشید که من محبوبترین زنان را برای محبوبترین مردان پس از پیامبران تزویج نمودم. (بحارالانوار، ج۴٣، ص١٠٢)
- منافع محبت به فاطمه
سلمان فارسی (ع)گوید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ:
يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ.
يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ.
فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ.
يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا.
سلمان میگوید:
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: ای سلمان هرکه دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود، و هرکه او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود.
ای سلمان دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحتترین آنها عبارتاند از: مرگ، قبر، میزان، محشر، و پل صراط و حسابکشی.
پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود میشوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود. و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم میکنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب میکند.
ای سلمان وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم و ستم کند. (بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶)
- استشمام بوی بهشت از فاطمه(س)
پیامبر (ص) فرمود :
فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ.
پس فاطمه حوریهای بشرگونه است و من هر گاه مشتاق بوی بهشت میشوم، بوی دخترم فاطمه را استشمام میکنم. (بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶)
- صلوات بر فاطمه موجب بهشت
فاطمه (س) فرمود:
قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ : يَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِي حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.
ای فاطمه! هر که بر تو درود فرستد خداوند او را میآمرزد، و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق مینماید. (بحارالانوار، ج۴٣، ص۵٠)
- خلقت وآثار نور فاطمه (س)
جابر جعفی گویداز امام صادق (ع) پرسیدم چرا به فاطمه (س) زهراء گفته شد فرمود:
لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارَ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ؟
فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي.
برای اینکه خداوند آن بانو را از نور با عظمت خود آفرید. وقتی که درخشید آسمانها و زمین به نور او روشن شدند، چشمهای ملائکه خیره شد و ملائکه خدا را سجده نمودند و گفتند: پروردگار ما! سید ما این چه نوری است؟!
خداوند بدانها وحی فرمود: این نوری از نورهای من است که آن را در آسمان خود جای دادم. این نور را از عظمت خویشتن آفریدم.
من این نور را از صلب یکی از پیامبرانم خارج مینمایم که او را بر تمام انبیا برتری دادهام. از این نور امامانی بهوجود میآورم که امر مرا بهپا دارند و به حق هدایت کنند، و آنها را خلفای خود بر زمین قرار خواهم داد، هنگامی که وحی من قطع شود. (بحارالانوار، ج۴٣، ص١٢)
- چرا به زهرای اطهر(س) فاطمه گفته شد؟
امام باقر (ع)فرمود:
لَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ (س) أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مَلَكٍ فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ مُحَمَّدٍ (ص) فَسَمَّاهَا فَاطِمَةَ ثُمَّ قَالَ إِنِّي فَطَمْتُكِ بِالْعِلْمِ وَ فَطَمْتُكِ مِنَ الطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ بِالْعِلْمِ وَ عَنِ الطَّمْثِ فِي الْمِيثَاقِ.
چون فاطمه (ع) متولد شد، خدا به فرشتهاى وحى كرد و به وسيله آن زبان محمد (ص) را گشود تا او را فاطمه ناميد، سپس فرمود: من تو را با دانش از شير باز گرفتم و تو را از حيض بريدم، سپس امام باقر (ع) فرمود: به خدا كه خداوند او را به علم و دانش از شير باز گرفت و هم او را از حيض بركنار داشت از روز ميثاق. (وافي ، ج۳ ، ص ۷۴۶ )
- مصحف فاطمه (س) ومحتوای آن
امام صادق (ع) فرمود:
إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ قَدْ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَى أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ.
فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر، هفتادوپنج روز در حزن و اندوه شدید زندگی کرد، و در این مدت جبرئیل نزد او میآمد به او تسلیت میگفت و دلداریاش داده از محل نیکویی که پدرش در آن قرار دارد خبر میداد و از آنچه که پس از پیامبر اتفاق خواهد افتاد میگفت.
علی علیهالسلام همه آن اخبار را مینوشت و بدین گونه مصحفی فراهم آمد و آن “مصحف فاطمه” است.(بحارالانوار، ج۴٣، ص٧٩)
- بستر خواب فاطمه (س) از چه بود
امام باقر (ع) فرمود:
كَانَ فِرَاشُ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ حِينَ دَخَلَتْ عَلَيْهِ إِهَابُ كَبْشٍ إِذَا أَرَادَا أَنْ يَنَامَا عَلَيْهِ قَلَّبَاهُ فَنَامَا عَلَى صُوفِهِ قَالَ وَ كَانَتْ وِسَادَتُهُمَا أَدَماً حَشْوُهَا لِيفٌ.
قَالَ وَ كَانَ صَدَاقُهَا دِرْعاً مِنْ حَدِيدٍ.
هنگامی که فاطمه و علی علیهماالسلام ازدواج کردند، زیرانداز آنها پوست گوسفند بود که هر گاه میخواستند بخوابند آن را برمیگردانیدند و روی پشم آن میخوابیدند، و متکای آنان از پوستی بود که داخل آن را از لیف خرما پُر کرده بودند.
ومهریه اش (از فروش) زرهی از آهن بود. (بحارالانوار، ج۴٣، ص١٠۴)
- نیکی به فاطمه (س) وفرزندان او بهترین عمل است
امام صادق (ع) در جواب از سئوال معنای “حی علی خیر العمل” فرمود:
خَيْرُ الْعَمَلِ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ الْوَلَايَةُ.
منظور از این جمله نیکویى نمودن به فاطمه و فرزندان وى است.
البته بنابه روایتى منظور از خیر العمل ولایت آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) است. (بحارالانوار، ج۴۳، ص۴۴)
- تسبیح فاطمه(س) برترین تمجید خدا
امام باقر (ع) فرمود:
مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ التَّمْجِيدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ وَ لَوْ كَانَ شَيْءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَاطِمَةَ.
خدا به ذکری برتر از تسبیح فاطمه زهرا (س) مورد پرستش قرارنگرفت و نمیگیرد که اگر چیزی افضل از آن بود رسول خدا آن را به فاطمه می بخشید. (بحارالانوار، ج۴٣، ص۶۴)
- نقش انگشتر فاطمه (س)
كَانَ نَقْشُ خَاتَمِهَا «أَمِنَ الْمُتَوَكِّلُون».
نقش انگشتری فاطمه (سلاماللهعلیها) این بود: «أَمِنَ الْمُتَوَکلُون؛ توکلکنندگان ایمن هستند.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٩)
-
فاطمه (س) بعد پیامبر (ص) خندان دیده نشد
امام باقر (ع) فرمود:
مَا رُئِيَتْ فَاطِمَةُ ضَاحِكَةً قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) حَتَّى قُبِضَتْ.
پس از وفات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هرگز فاطمه علیهاالسلام خندان و خوشحال دیده نشد.
(مناقب، ابنشهرآشوب، ج٣، ص٣۴١)
- فاطمه (س)از بَکّائون پنجگانه
امام صادق (ع) فرمود:
الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ…أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَدِينَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِينَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ.
افرادی که فوقالعاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم؛ یعقوب؛ یوسف؛ فاطمه، دختر محمد (صلیاللهعلیهوآله) و علیبنالحسین علیهمالسلام.
فاطمه (سلاماللهعلیها) در فراق پیغمبر بهقدری گریه کرد که اهل مدینه خسته و ناراحت شده به او گفتند: تو بهواسطه فزونی گریهات ما را اذیت میکنی؛ ازاینرو حضرت زهرا از مدینه خارج و بهسوی قبر شهدا میرفت، وقتی ناراحتیهای قلبی خود را با گریستن خالی میکرد بهسوی مدینه بازمیگشت. (بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵۵)
- گریه پیامبر(ص) برمظلومیت فاطمه(س)
عبد الله ابن عباس گوید:
لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَا تَبْكِيِنَّ يَا بُنَيَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِي مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّي أَبْكِي لِفِرَاقِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِي يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِي فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي.
هنگامی که وفات پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نزدیک گردید آن حضرت بهقدری گریست که محاسن مبارکش تر شد. عرض شد: یا رسول اللَّه! چرا گریه میکنی؟ فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستمهایی که از جفاکاران امتم بعد از من به ایشان میرسد، میگریم.
گویا میبینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند: یا ابتاه! احدی از امت من به فریاد او نمیرسد. وقتی فاطمه این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: دخترم، گریان مباش! فاطمه گفت: پدر جان! من برای ظلمهایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمیکنم، بلکه برای فراقت اشک میریزم.
پیغمبر فرمود: دخترم، مژده باد تو را! زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهلبیتم به من ملحق خواهد شد. (بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵۶)
- خطبه فاطمه (س) در جمع زنان مدینه
فاطمه بنت الحسین (س) فرمود:
لَمَّا اشْتَدَّتْ عِلَّةُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ وَ غَلَبَهَا اجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَقُلْنَ لَهَا يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ عِلَّتِكِ فَقَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لَدُنْيَاكُمْ قَالِيَةً لِرِجَالِكُمْ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْيِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَيْهِمْ غَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَيْحَهُمْ أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْيِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأَمْرِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِي الْحَسَنِ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَكِيرَ سَيْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْئِهِ وَ نَكَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِي ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّهِ لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْهِ لَاعْتَلَقَهُ وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً لَا يَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لَا يُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِيراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَحَيَّرَ بِهِمُ الرَّيُّ غَيْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلَّا بِغَمْرِ الْمَاءِ وَ رَدْعِهِ شَرَرَهُ السَّاغِبَ وَ لَفُتِحَتْ عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَيَأْخُذُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرُ الْعَجَبَ وَ إِنْ تَعْجَبْ فَقَدْ أَعْجَبَكَ الْحَادِثُ إِلَى أَيِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ بِأَيِّ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَى وَ اللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ أَمَا لَعَمْرُ إِلَهِكَ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا طِلَاعَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ ذُعَافاً مُمْقِراً هُنَالِكَ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ يُعْرَفُ التَّالُونَ غِبَّ مَا سَنَّ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ أَنْفُساً وَ طَأْمِنُوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عَمِيَتْ قُلُوبُكُمْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ.
از فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام نقل میکند که فرمود: موقعی که مریضی حضرت زهرا شدید شد و بر او غلبه یافت زنان مهاجرین و انصار در اطراف او اجتماع نمودند و به وی گفتند: ای دختر رسول خدا! امشب را با مریضی چگونه صبح کردی؟ فرمود: درحالیکه از دنیای شما بیزارم و دشمن مردان شما میباشم. من آنان را پس از اینکه آزمایش نمودم از نزد خویشتن راندم. من ایشان را بعد از اینکه امتحان کردم ملول و محکوم نمودم. چقدر قبیح است این رخنهای که در اسلام ایجاد نمودند! با دین خویشتن بازی کردند، پس از اینکه آن را جدی و قطعی گرفته بودند. صفات خود را کوبیدند. و قنات را شکاف دادند. آرای خود را دچار خدعه کردند. دارای هوا و هوس با لغزش شدند. بد است آنچه که برای خود پیشاپیش فرستادند و آن این است که خدای قهار بر ایشان خشم کرد و دائماً در عذاب خواهند بود. آنان مقام خلافت یا فدک را دستاویز قرار دادند و سنگینی آن را بدوش گرفتند، غارتهای ایشان توسعه پیدا کرد. افراد ظالم و ستمکار دچار دماغسوختگی و قطع اعضا و محرومیت خواهند شد. وای بر ایشان که مقام خلافت را از خاندان رسالت، پایههای نبوت و هدایت، مهبط روحالامین و آن کسی که از امور دین و دنیا آگاه بود غصب و دور نمودند.
آگاه باشید! این عمل همان زیانکاری آشکار است. این چه انتقامی است که از علیبنابیطالب کشیدند. به خدا قسم انتقام امر به معروف و نهی از منکر شمشیر علی و امر به معروف و نهی از منکر شمشیر او، بیباکی از موت و مرگ، شدت جنگیدن عقاب و جدال و غضب نمودن برای خدا. به خدا قسم اگر آنان پس از اینکه مقام خلافت را به علی واگذار نمایند از طریق واضح و حق و قبول حجت و برهان روشن منحرف و روگردان میشدند علی ایشان را به راه راست و حق راهنمایی و هدایت میکرد و آنان را با آرامش میبرد و محل لجام او مجروح نمیشد، راننده وی رنج نمیبرد، سوار او ملول نمیشد. علی آنان را به سرچشمهای وارد میکرد که صاف و گوارا باشد، دو طرف آن پر میشد، دو طرف آن گلآلود نمیشد، ایشان را از پُرخوری منصرف مینمود، در خلوت و جلوت آنان را نصیحت میکرد، از دنیا و مادیات آن فایدهای نمیبرد، از دنیا به چیزی نائل نمیگردید، مگر به قدری که شخص عطشان آب بنوشد و شخص گرسنه قوت لایموت برگیرد، علی شخص زاهد و دروغگو و راستگو را به ایشان معرفی مینمود. خدا در قرآن میفرماید: اگر اهل قریهها ایمان میآوردند و پرهیز کار میشدند ما برکات آسمان و زمین را برای ایشان میفرستادیم، ولی افسوس که حق را تکذیب نمودند و ما آنان را به جزای اعمال زشت و ناپسندشان رساندیم. آن افرادی که از این گروه ظلم و ستم کردند به زودی به جزای اعمال خود خواهند رسید و معجزه و قدرتی هم نخواهند داشت. بیا و بشنو! در این عمری که کردی روزگار مطالب شگفتآوری را به تو نشان داد! اگر تعجب میکنی از سخنان آنان تعجب کن! کاش من میدانستم که ایشان به چه سندی استناد نمودند!؟ به چه تکیهگاهی اعتماد کردند!؟ به چه دستگیرهای چنگ زدند!؟ بر علیه چه خاندانی قیام کردند! چه سرپرست و همدم بدی برگزیدند! افراد ظالم بد چیزی را برگزیدند! به خدا قسم که آنان دم مرغ را گرفتند و سر آن را رها نمودند، گردن آن را از دست دادند و عقب آن را چسبیدند، سوخته باد دماغ گروهی که گمان میکنند عمل نیکویی انجام دادند. بدانید که ایشان فساد میکنند، ولی نمیدانند، وای بر ایشان! آیا باید متابعت کسی را نمود که مردم را به راه حق راهنمایی میکند یا به دنبال کسی رفت که نمیتواند بشر را هدایت نماید!؟
شما را چه شده؟ چگونه قضاوت میکنید!؟ به جان خودم قسم که فتنه آنان باردار شد، در انتظار باشید که تا چه اندازه نتیجه خواهد داد، سپس آن را نظیر یک قدح پر از خون تازه و زهر کشنده کردند، در آن موقع است که طرفداران باطل دچار خسارت خواهند شد و بنیانگذار پیشینیان را خواهند شناخت، سپس از دنیای خود درگذرید و مطمئن باشید که گرفتار فتنه خواهید شد، مژده باد شما را به شمشیری برنده و ظلمی قوی و به فتنهای عمومی و استبدادی از ستمکاران که اندکی شما را واگذار مینماید، آنگاه هستی شما را به یغما میبرد، وا حسرتا بر شما! در کجا هدایت میشوید؟ در صورتی که هدایت از شما ناپدید شد، آیا ما میتوانیم شما را ملزم و مجبور نماییم، در صورتی که شما از راه راست بیزارید!؟ (بحارالانوار، ج۴٣، ص١۵٨)
- عفاف فاطمه (س)
امام علی (ع) طبق نقل امام موسی ابن جعفر(ع) فرمود:
اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَهَا لِمَ حَجَبْتِيهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي.
شخصی که نابینا بود از حضرت فاطمه اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه اجازه داد، ولی در طول ملاقات به نحوی از او فاصله می گرفت. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) به او فرمود: چرا خود را از او محجوب می کنی درحالیکه او تو را نمیدید؟ حضرت فاطمه گفت: اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم، و او بوی تن مرا نیز حس میکند. پیامبر فرمود: شهادت میدهم که تو پارهای از وجود من هستی. (ریاضالابرار، ج١، ص۴٣)
- زن ونزدیکترین لحظه قرب به پروردگار
نقل امام علی (ع) از جواب فاطمه(س) به سئوال رسول خدا(ص)
سَأَلَ رَسُولُ اللَّهِ أَصْحَابَهُ عَنِ الْمَرْأَةِ مَا هِيَ ؟
قَالُوا عَوْرَةٌ.
قَالَ فَمَتَى تَكُونُ أَدْنَى مِنْ رَبِّهَا ؟فَلَمْ يَدْرُوا
فَلَمَّا سَمِعَتْ فَاطِمَةُ ذَلِكَ قَالَتْ أَدْنَى مَا تَكُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از اصحابش پرسید: زن چیست؟
گفتند: زن «عورت» است.
پیامبر سؤال فرمود: در چه هنگامی زن به خداوند نزدیکتر است؟ اصحاب پیامبر نتوانستند به این سؤال پاسخ گویند.
هنگامی که این سؤال به فاطمه عرضه شد، گفت: هنگامی زن به خداوند نزدیکتر است که در کنج خانهاش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد.
چون این پاسخ به گوش رسول خدا رسید فرمود: همانا فاطمه پارهای از وجود من است.
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٩٢)